چقدر زود گذشت !!

امروز داشتم وسائلم را كلا يك اتاق تكوني مي كردم ، خيلي از چيزا و اتفاقات برام خاطره شد و زنده شد و خيلي چيزا را مرورر كردم و روز هاي سختي و خوشي هايي كه هر از گاهي بينش ميومد
خيلي زود 3-4 سال طلائي گذشت ،شايد بگم 50% راضيم و اونم به خاطر سربازي بود كه فقط تا 1-2 ماه ديگه از شرش خلاص ميشم ، و بعد ديگه مال خودم و زندگي كه تازه آغاز ميشه !!!

مرور گذشته ها را كردم از وقتي اولين كارم شروع شد ، و وقي اومدم توي اداره و و قتي سرباز شدم .
يادش به خير تابتسان 2 سال پيش بود به حاج آقا احسان گفتم : حاج آقا من سربازي بايد برم و ... ، گفت برات حل مي كنم همين جا سازمان باشي ، حاج آقا رفت تبريز و قرار شد خبرشو بده ، جمعه كنكور بود . پنج شنبه عصر بود و من هم بي خيال كنكور شدم و گفتم ديگه ميرم خدمت ، عصر زنگ زدم حاج اقا گفت پرهام بعدا بهت زنگ مي زنم ، آقا ساعت 11 شد و خبري نشد ، گفتم اي بخشكي شانس ديد نشد ، حالا برو لب مرز نگهباني بده تا حاليت بشه كه اقلا ميشستي كنكورتو مي دادي ، ساعت از 11 گذشته بود كه حاج آقا زنگ زد ، گفت پرهام شنبه صبح برو تهرون ، مشكلي نداره ، واي كه انگار دنيا رابهم داده بودند و خلاصه سرباز شدم و الان هم اينجام ، يعني توي فني و حرفه اي هستم ، اما متاسفانه حاج آقا وقتي اومدم برگردم از بيرجند رفته بودند ، واقعا يكي از افرادي بوده و هستند كه توي زندگي من خيلي تاثير داشتند و هميشه به عنوان يك مدير و يك بزرگتر احترام خاصي براشون قائلم ، چه اين دوران كه كمكم كردند كه دوراني كه توي 18 سالگي با اعتمادشون خيلي پل ها را ساختند واسم و و و خيلي چيزهاي ديگه ، اميدوارم كه هر جايي هستند موفق باشند .


مي خوام امشب با خودم شكوه كنم
شكوه هاي دلمو تو ميدوني
بگم خدا چرا بختم سياه
چرا بخت من سياس تو ميدوني


خلاصه اين سربازي بود و بعد از اين يك خواب شروع شد ، واقعا خوابي بود كه خيلي هاش رويا بود ولي يك زماني هر خوابي متاسفانه تموم ميشه ، بعضي هاش خيلي شيرين بود ( مهم نيست كي چي برداشت ميكنه ) ولي حالا كه تموم شده و داره تموم ميشه خيلي چيزا بهتره ازش به عنوان خواب ياد كنم . اما گذشت و تموم شد و الان ... .نميدونم چي بنويسم اما خواب بود انگاري و خيلي ها را ... . ( بي خيال )

خلاصه گذشت و گرچه توي اين يك ماه كلي داغون شدم ولي فردا روز ديگري است و مي تونه آغازي دوباره باشه
اغازي كه ...

الان ديگ چيزي واسه نوشتن نيست
يعني ندارم ، اما بيشتر و بيشتر مي نويسم ، بازگشت به تابستون 2 سال پيش و حال و هواش مي تونه عوضم كنه !!!

راستي آلبوم پاني ، دختر رپ خون ايراني را پيدا كنين و گوش بدين و مخصوصا آهنگ فراموش، اگه پيدا نكردين بگين تا بهتون بدم
شب بخير ( چه ربطي داشت )

۱ نظر:

ناشناس گفت...

salam agha parham.be payan residane sarbazi va shorooe zendegi jadid ro behet tabrik migam . az inke az dorane sarbazit va hamkar boodan ba ma ehsase rezayat dari khoshhalam. omidvaram ke hamishe movafagh bashi va khoshbakht .

ارسال یک نظر