آقا جاتون خالی نمايشگاه بودم حسابی و اساسی ...
ايرانی که مثل هميشه توپ بودن سه پوسه و سوراخ نا شدنی ....

رفتم سر خارجی ها من نمی دونم چه فکری می کنن يک مشت کتاب آشغال و بدرد نخور ( البته کامپيوتر را ميگم ) کتاب اصل اوراکل مديريت پايگاه داده ها اينقدر روش چايی ريخته بودن که کتاب کج و کوله شده بود ( اه اه اه )
بعدش چی با دلاری ۳۵۰ من که دلم نيومد بردارم ديگه چه برسه به خريدن و خيلی کتاب ديگه اين خارجی ها فکر می کنن ما ميريم دزدی که اين تاب ها را اورده بودن .

بعد رفتم سر سالن ريالی اونجا کتاب مثل سبزه ميدون ( اصفهان ) در هم بود اما همون کتابی را که با دلار ۳۵۰ ميدادن توی ريالی با دلاری ۲۲۰ تومن بدون دنگ و فنگ و تا با هزار احترام می دادن .

اما بهتر از همه سانديچ هاش بود

اين مطلب برام اومده از kindfather.com
راستش ما آدمها اگر در هزار مورد با هم متفاوت باشيم ولي نقاط مشتركي ميانمان هست ، اگر خصوصياتمان مختلف باشد ، خصلتهاي مشابهي هم بينمان پيدا ميشود ! كافيست در آينه وجدانمان نگاه كنيم تا بيابيمشان !

دوست داريم غذايي بخوريم كه ميلمان را ميكشد ، جايي بخوابيم كه راحتيم ، در خانه اي زندگي كنيم كه ميپسنديم ! دوست داريم ديگران به ما محبت كنند ، بي توجه به روز و حالمان نباشند ، چوب كارشكني لاي چرخهاي ترقيمان نگذارند ! دنبال پوليم براي رفاه و دنبال رفاهيم براي آسودگي ودنبال آسودنيم براي بهتر زيستن !....

اين سيل خواسته ها زاييده ابرهاي خويشتن دوستي است و نوزاد اين نيازها در دامان دلسوزي ما براي خودمان بار مي آيد . حالا فارغ از اين كه اين ويژگي ما خوب است يا بد ، پسنديده است يا نكوهيده ، ميخواهم رازي را با تو در ميان بگذارم تا بين خودمان بماند :

چقدر ما خودمان را دوست داريم ؟! چقدر سنگ خودمان را به سينه ميزييم ؟! چقدر براي آينده مان دلنگران و اميد واريم ؟! .... حديثي خواندم كه مرا به ژرفاي بي نهايت يك محبت بي انتها ، يك عشق تمام ناشدني فرو كشيد ، پدر مهربان ما با تمام صداقتش گفته بود "سوگند به خدا كه من از شما به خودتان مهربانترم !"

هوا سرد بود و باراني اما دل من گرم شد ! فهميدم پدر مهربان با همه پدرهايي كه ديده اند و ديده ايم فرق ميكند ، فهميدم اگر كمبودي در زندگي حس ميكنم يا اگر از حال ووضعم شاكيم ، دو دليل بيشتر ندارد : يا من از خواستن كم گذاشته ام و از ياد آوري او كنار كشيده ام و به تنهاييش رضا داده ام و در يك كلام گدايي كاهل بوده ام يا اينكه اگر خريد دوچرخه اي را از پدر ميطلبم يا پا به زمين ميكوبم و از اوزياد شدن مال و منالم را ميخواهم يا زار ميزنم و راحتي و آسايش را تقاضا ميكنم ؛ حواسم به اين نيست كه شايد آن دوچرخه به زمينم بزند و زخميم كند يا آن دارايي دستم را از محبت او خالي كند يا آن راحتي و آسايش ، گريه هاي شبانه و توسلهاي عاجزانه و گفتگوهاي نهان من و او را از من بگيرد ! ...

من و تو كودكيم ، فقط جلوي پايمان را مي بينيم و نمي دانيم كسي بالاي سرمان هست كه تا دور دستها را ديده است و مسؤوليت ما را به دوش گرفته و مادام كه دستمان را از دستش نكشيده ايم ، رهايمان نميكند . راستي چه لذتي دارد پدري اينگونه داشتن !

روزها داره مثل برق و باد ميگذره يکسال گذشت و خيلی زود بعضی اتفاقات برام افتاد فکر می کنم الان فکر کنم خيلی با تجربه تر شدم اما هنوز جا دارم خيلی الان دارم برای کنکور ميخونم اما هيچ علافه ای به دانشگاه ندارم چون وقت تلف کردن ولی يه مسئله ديگه هم ديد مردم روی مدرک دانشگاهی و اونو می بينن نمی دونم بد جايی گير کردم الان توی اصفهان می تونم بگم که بهترين شغل ها را توی کارم دارم و تقريبا توی سن من در آمد خوبی هم دارم اما دانشگاه و سربازی ۲ تا از مهمترين دغدغه های ای روزهای منه شما جای من بودين چچيکار می کردين ...

الان ساعت ۱۲:۳۰ شب داشتم سايتها را ميديدم به سايت من و مانی رسيدم و هنوز سينا را آزاد نکردن گويا و مانی بی تابی ميکنه ( من با اين سن هنوز وقتی مامانم و اينا نباشن دائم سراغشونو ميگيرم ديگه چه برسه به يه بچه ) آدم در حالی که فکر کی کنه تنهايی خيلی خوبه و دوست داره تنها باشه سخت در اشتباه چون وقتی تنهای تنخا بشه قدر شلوغ بودن دور و برش را می دونه ...

مسئله ديگه که امروز بهش رسيدن برنامه ريزی و کار به موقع ...
امروز همش توی اين فکر بودک که هفته های قبل که برنامه ريزی نداشتم چقدر کلافه بودم اما حالا با يه برنامه ريزی بهتر روحيه شاد تری دارم خيلی مهمه که آدم در طول روز با هدف و برنامه پيش بره ... همين

کار زمانی ارزش خودش را داره که به موقع انجام بشه نه چند وقت بعد که به یه ضرب المثل اصفهانی هست که میگه رخت بعد از عید برای گل بند خوبه یا یه چیزی توی این مایه حالا بگذریم مثلا من چند ماه پیش میخواستم موبیل بخرم احتیاج به ۱۰۰ هزار تومن داشتم اما چون به موقع اون پولی را که باید می گرفتم نگرفتم و هم ندادن نتونستم و حالا ۲۰۰ هزار تومن به جاش دادن اما دیگه حالا با ۵۰۰ هزار تومن هم نمی تونم بخرم
و ارزش کار به موقع اينجا معلوم ميشه

ديگه خيلی نوشتم اونقدر هم دستم تنده که نگو چون داره خوابم ميبره

وقتی به چندين سال قبل نگاه می کنم می بينم واقعا چقدر پيشرفت کردم و زندگی تغيير کرده در خالی که اين زندگی يعنی با اين نوع کار را حدود ۱ سالی آغاز کردم شاگرد آخر کلاس دبيرستان کسی که هنوز هم عربی را نتونسته پاس کنه حالا يه مربی و يه ... و ... است و چقدر زندگيم عوض شده البته به نظر حودم هنوز هيچ پيشرفتی نکردم اما به هر حال الان فکر کنم الان از آفای ايکس و وای که مثل ... ميشستنو فقط درس می خوندن و تو کلاس کلی بالاشون ميبردن بالاترم و سرتر البته هنوز کامل نشدم اما حالا می بينم که يه اتفاق ساده مثل يه آگهی توی ايران چقدر می تونه زندگی را عوض کنه و از اين رو به اون رو کنه
به هر حال زندگی قابل پيش بينی نيست و همش بر حسب اتفاقات به شما هم توصيه می کنم که فال نگيرين و زندگی عادی را دنبال کنين خدا عالم که چه سرنوشتی در انتظار هر کسی و ... همين تا بعد

هيچ کسی شهری نيست دهاتی جان به قول يکی از دوستام وقتی اصفهان يا تهرون نبودن و اولش هم ده بودن اونهايی که ادعای شهری بودن دارن کجا زندگی ميمردن تو ... که زندگی نمی کردن .
هيچ کسی شهری نيست هر کسی اصليتش مثل تو دهاتی مال يه ده کوره توی دورقوزآباده از توابع قوچستان است .

سلام میگم کی میدونه چه طوری پولدار میشن اگه بلده به من بگه ( اگه کسی بلد باشه خودش پولدار میشه چرا بیاد به من بگه ) اما بگین چون 2 زار هم ندارم

نوشته پانته آ امیریگانه از مجله ی وب شماره 23

عدم تعادل در بازار نيروي كار انساني متخصص در زمينه IT، تبعات منفي بسيار زيادي را براي توسعه فناوري اطلاع رساني به همراه داشته است .به طور كلي آموزش در ايران به گونه اي است كه فارغ التحصيلان ، كارآفرين نمي شوند و به دليل عدم پياده شدن نظام شايسته سالاري در ايران و توجه صرف به مدرك تحصيلي هنگام استخدام به خصوص در بخش دولتي ، تعداد اندكي از فارغ التحصيلاني كه به واقع متخصص و كارآفرين هستند، جذب بازار كار خارجي مي شوند و تفاوت دريافتي متخصصان ITدر ايران و ساير نقاط جهان، مهاجرت نيروي متخصص به كشورهاي پيشرفته را كاملا عقلايي جلوه مي دهد .يك ايراني براي كسب تبحر در زمينه IT، بايد هزينه هاي بسيار گزافي را متحمل شود در حالي كه بازگشت مالي آن پس از استخدام خيلي كم خواهد بود .به اين دليل ، سرمايه هاي انساني كشورمان به راحتي از مملكت خارج مي شوند و ما در يك دور باطل همچنان باقي خواهيم بود.

هم اكنون از 1300ميليارد دلار كل گردش مالي در جهان ، 500ميليارد دلار آن مربوط به صنعت ITاست و در اين ميان ، ايران در بين 60كشور، در رتبه 53قرار دارد .پس با تلاش در زمينه گسترش فناوري اطلاعات در كشور، مي توان از فوايد آن در امر اشتغال نيز بهره فراوان برد.

نهايتا اينكه با توجه به اصول ذكر شده جهت تامين زيرساختهاي لازم برا ي توسعه IT، مي توان موجبات توسعه اطلاعاتي در كشور را با رشدي متوازن با سرعت جهاني و به صورت پايدار، فراهم ساخت كه اين كار نيز بدون تلاش مستمر مسوولان ، ميسر نخواهد شد .

سياست يه بازيه و هر کس بخواهد قبول کنه که همش واقعیت خيلی ديوانه است
جنگ و همش فقط يه بازی مثل بازی تراکتورسازی تبريز با ميخ سازی قم که هيچ عاقلی نمي بينه و فقط دنبال می کنه که چند چند شد

من زیاد اهل جستجو نیستم و تایپم هم خوب نیست که بخواهم مطلب تایپ کنم ....
امروز با بلاگ پژمان راهبر دبیر کل جهان فوتبال آشنا شدم با حاله ببینین و با این وبلاگ نانازی به اسم من و مانی نمی دونم مال کیه اما جالبه
و خبر بعدی هم اینه ابراهیم نبوی راهی پاریس شد ( کاشکی منو هم میبرد )

جنگ اصولا چيز بدی و هيچ کی با اون موافق نيست اما من حالا موافقم
آمريکا بايد تا زمانی که صدام از بين بره جنگ کنه به خدا مردم ما هم گناه داشتن که ۸ سال جنگيدن و کشته شدن هنوز هم که هنوز خوب خودتون می بينين که دارن اسير ميارن کسائی که ۲۰ سال از عمرشون رفته ۲۰ سال يعنی نيمی از عمر مفيد
هنوز مردم حلبچه بچه هاشون فلج می همین اینا را یا نه
هنوز عمه ام و شوهر عمه ام جلوی چشمام هستن که تا کجا نرفتن و چقدر فیلم دیدن و دنبال اسم پسر عمه ام گشتن
آدم عقده ای نیستم اما هنوز شب هایی را که توی زیر زمین می خوابیدم به خدا یادمه اینا همش کافی نیس !!!!!!!!!!!!!!!!

صدام کثيف بايد از بين بره موافق آمريکا نيستم اما اين جنگ بايد تا نابودی صدام ادامه پيدا کنه