من طرفدار تیم خودم هستم، مرز بین کل‌کل و توهین

امروز پرسپولیس ۶-۱ از الشباب در لیگ قهرمانان آسیا برد.
مثل ( یک استقلالی ) همیشه نشستم بازی پرسپولیس را نگاه کردم و مثل خیلی ایرانی ها از اینکه تیم باشگاهی از ایران علیه یک تیم عربی پیروز بشه خوشحال شدم ولی بار آخرم بود.

ولی بازی رو به پایان بود متاسفانه برخی هواداران پرسپولیس در ورزشگاه به شعار دادن علیه استقلال پرداختند "الشباب استقلال پیوندتان مبارک" و سایر شعارها، توی توییتر به نوعی دیگه "استقلالی های سوراخ یاد بگیرن" "از استقلالیا خواهش میکنم ..." "شش تایی ها" و شروع به کری خوندن برای استقلال کردند و چندین ریپلای توی توییتر دریافت کردم، واسم مهم نبود و به عنوان کل‌کل با برخی دوستان جوابشون را دادم ولی خب تا از حد بگذره متاسفانه دیگه کل‌کل نیست توهین هست!

وقتی انواع اقسام متلک ها به من و استقلال روانه شد دیگه از حد گذشت.
من که توی چند بازی گذشته استقلال در آسیا که با برد استقلال همراه بود نه توهینی کردم و نه اسم پرسپولیس را بردم و توی این بازی آخر هم اصلا هیچ توهینی به پرسپولیس نکردم و از بردش هم خوشحال شدم انتظار نداشتم، یعنی کلا استقلالی ها انتظار نداشتند که پرسپولیسی ها توی این بازی علیه استقلال کری بخونند! استقلالی که اصلا ربطی به این بازی نداشت.

متاسفانه فرق بین کل‌کل و توهین را نمیدونیم، براحتی توهین میکنیم و بعد اگر کسی ناراحت شد اون را بی جنبه خطاب میکنیم، الان میتونم بگم یک خصلت خیلی بد ما ایرانی ها داریم که فوق العاده وطن پرست هستیم یعنی اگر مثلا استقلال و پرسپولیس و سپاهان توی آسیا هستند دوست داریم هر سه تیم ایرانی موفق بشن و حریفان اشون را شکست بدن!

دو تا دوست ایتالیایی داشتم که طرفدار آث میلان و یوونتوس بودن، چند سال پیش توی لیگ قهرمانان اروپا یوونتوس حذف شد و میلان به مراحل بالاتر رسید دوست یوونتوسی من دائما پیگیر بود که کی آث میلان شکست میخوره و مثل یوونتوس حذف میشه، یک جورایی معتقد بود "دیگی که برای من نجوشه سر سگ توش بجوشه" و وقتی تیم متبع من حذف شده دلیلی نداره تیم رقیب حتی اگر از کشورم باشه به مراحل بالاتر صعود کنه.

وقتی طرفداران یک تیم مثل پرسپولیس بعد از مدتها از یک برد پر گل خوشحال شدن و اینجوری توهین میکنند نباید انتظار داشته باشیم بازی بعدی استقلالی ها با پرسپولیسی ها همراهی کنند و پرسپولیس را در آسیا تشویق کنند.
شاید ما هم باید مثل دو رقیب چه در آسیا و چه در ایران با هم برخورد داشته باشیم و واقعا رقیب باشیم، متاسفانه دوستی معنایی نداره و هر کسی باید طرفدار تیم خودش باشه.

یکی از خصلت های دیگه ما ایرانی ها در زمینه فوتبال این هست که طرفدار تیم خودمون نیستیم و مخالف و دشمن تیم رقیب هستیم، مثلا طرفدار پرسپولیس نیستیم دشمن تیم استقلال هستیم به گونه ای که توی بازی پرسپولیس - الشباب طرفداری تیم خودمون نیستیم و علیه تیم استقلال هستیم.
واقعا واسم مهم نیست دیگه فلان تیم و فلان تیم از کشورم توی فلان جام هستند و موفق بشن، اگر تیم محبوبم موفق شد خوشحال میشم و سایر تیم ها صرفا رقیب تیم محبوب من هستند و موفقیتی اشون اصلا برای من مهم نیست.

من طرفدار تیم محبوبم یعنی استقلال هستم، شما هم سعی کنید طرفدار تیم خودتون باشید.

همین الان که دارم این مطلب را مینویسم بازی الاهلی عربستان - سپاهان داره برگزار میشه ولی اصلا بازی را نگاه نمیکنم.

پول کثیف صرف امور خیریه نکنید!

اگر اخبار فوتبال را دنبال کرده باشید حتما در جریان کلاهبرداری باشگاه پرسپولیس از خریدار پیراهن ایمون زایده قرار گرفته باشید، ماجرا از این قرار بود که باشگاه پرسپولیس پیراهن و کفش ایمون زاید که در دربی هفتاد و چهارم گل زده بود را به حراج گذاشت تا عواید حاصل از اون را به امور خیریه اختصاص بدن، پیراهن و کفش با قیمت ۱۴ میلیون تومان به فروش رفت ولی مشخص شد که متاسفانه باشگاه پرسپولیس سر خریدار را کلاه گذاشته و پیراهن و کفش اصلی را به خریدار نداده!

یکی از خصلت های ما در انجام امور خیریه صرف پول کثیف و ناپاک هست، وقتی یک پولی بدست میاریم و در پاک بودن اون شک داریم بلافاصله یک ژست خیرخواهانه میگیریم و اون پول را صرف امور خیریه میکنیم یا به حساب فلان موسسه خیریه واریز میکنیم.

متاسفانه پول حاصل از کلاهبرداری هیچ ثوابی نداره، اگر واقعا قصد امون مشارکت در امور خیر هست پول پاک حاصل از تلاش را خرج امور خیریه کنید، این پول قرار هست وارد زندگی چند نفر بشه و یا هزینه درمان چند نفر بشه، واقعا این پول ارزشی نداره و هیچ ثوابی هم نداره!

پولی که حاصل از کلاهبرداری باشه پول حرامی هست که با این ژست های خیرخواهانه وارد زندگی دیگران میکنیم و اگر به اون کار خیر و ثوابش اعتقاد دارید باید همون قدر هم اعتقاد داشته باشید که این پول حاصل از کلاهبرداری هیچ خیر و برکتی ندارد.

لکه سیاه تاریخ فوتبال، قطر، بحرین



دیروز دور آخر مرحله ماقبل مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل بود، من ورزشگاه آزادی بودم و بدون توجه به اینکه بحرین یا قطر توی چه موقعیتی هستند تیم ملی ایران را تشویق کردم.
دیروز جدال ایران - قطر ۲-۲ مساوی شد تا قطر به همراه ایران به دور بعد صعود کنه.
بحرین با توجه به تفاضل گل نیاز به برد با اختلاف ۹ گل داشت تا در صورت باخت قطر به دور بعد صعود کنه، بحرین که به ایران ۶-۰ باخته بود و اندونزی که ایران در ورزشگاه آزادی ۳-۰ اون رو شکست داده بود با نتیجه عجیب ۱۰-۰ به بحرین باخت!
البته فیفا بزودی تحقیقاتش را در این زمینه آغاز خواهد کرد

سال ۱۹۹۷ مسابقات مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه ایران در روز چهارم ۲-۰ به قطر باخت، روز پنجم ایران ۱۲ امیتازی و صدرنشین منتظر بود تا روز آخر قطر ۱۰ امیتازی و عربستان ۱۱ امیتازی چه نتیجه ای میگیرند، نتیجه مشخص بود، قطری ها در یک بازی عجیب ۱-۰ به عربستان باختند، بازی که قطر در صورت پیروزی میتونست مستقیم راهی جام جهانی بشه ولی قطر در دوحه باخت و در پایان بازی هیچ نشانی از ناراحتی در صورت قطری ها یافت نمیشد.

سال ۲۰۰۱ مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ کره و ژاپن روز آخر مسابقات در حالیکه ایران میتونست با شکست بحرین مستقیم راهی جام جهانی فوتبال بشه به بحرین باخت، یک بازی کثیف از بحرینی ها و شکست ایران، سوت پایان بازی به صدا دراومد و رقص بحرینی ها با پرچم عربستان!

چند بار مضحکه دست قطری ها و بحرینی ها شدیم و واقعا این موضوع را درک نمیکنم چرا باید از صعود قطر و حذف بحرین خوشحال باشیم، خود فروخته ترین و کثیف ترین تیم های تاریخ فوتبال ارزش ذره ای توجه هم ندارند دیگه چه برسه به اینکه پیمان یوسفی از صعود قطر ابراز شادمانی کنه!
جالب اینجاست که قطری ها به لطف بازی ایران صعود کردن و رئیس فدراسیون فوتبال قطر در کمال وقاحت از صعود تیم ملی فوتبال ایران ابراز خوشحال میکنه!

اونقدر فوتبال قطر و بحرین کثیف هست که نمونه ی بارزش بن همام قطری است که از فوتبال کنار گذاشته شد.
اونقدر فوتبال قطر کثیف و سیاه هست که سهمیه بندی لیگ قهرمانان آسیا یک سال زودتر از موعد تغییر پیدا میکنه و سهمیه ایران ۲+۲ میشه و قطر ۲ سهمیه مستقیم ما را کسب میکنه!

من از حذف عربستان و بحرین خوشحالم و امیدوارم در دور بعد قطر هم حذف بشه.
فوتبال کثیف قطر چه در سطح ملی و چه در سطح باشگاهی ( ویدئوی بازی کثیف السد قطر مقابل سوون سامسونگ که منجر به قهرمانی السد شد ) شایسته و لیاقت حضور در سطح اول فوتبال آسیا و جهان نیست.
قبل از اینکه در مورد صعود یا حذف قطر یا بحرین ابراز خوشحالی کنیم به حافظه تاریخی اتون هم رجوع کنید.

عربستان، قطر، بحرین لکه های سیاه و ننگین تاریخ فوتبال هستند.
من از حذف اشون خوشحالم و از صعود قطر هم ناراحتم چون در دور بعد واقعا فوتبال کثیفی را به نمایش خواهد گذاشت و هیچ دلیلی برای شادمانی از صعود قطر و حذف و انتقام از بحرین نمیبینم.


نمیدونم شما بعد از خوندن این نوشته چی میگید، وطن پرست یا نژاد پرست!

فرهنگ ماشین و شخصیت

من علاقه ای خاصی به رانندگی ندارم
در عین حال هم وقتی میخوام سفر درون شهری انجام بدم تا حد ممکن از اتوبوس و مترو و تاکسی استفاده میکنم

امروز یک مسیری را از اتوبوس استفاده کردم
ترافیک خیلی زیادی بود
راننده اتوبوس که از ترافیک کلافه شده بود، شروع به سخنرانی کرد که:
بله این ماشین ها را ببینید همه اشون تک سرنشین هستند
هر کسی چند میلیون دستش میرسه سریعا یک ماشین میخره
بنزین هم مفت هست !
از دبیر مدرسه تک سرنشین هست تا استاد دانشگاه و مهندس و دکتر
دبیر حتما باید با ماشین وارد حیاط مدرسه بشه
استاد دانشگاه اگر از اتوبوس استفاده کردن میگن فلانی سواد نداره
ولی اگر استاد دانشگاه با یک زانتیا رفت دانشگاه میگن فلانی کارش درسته
همین ماشین که الان ترافیک درست کرده اومده یک کیلو سبزی بخره و بره خونه !
خلاصه که ما که خارج را ندیدیم ولی توی این فیلما دیدیم پرفسورشون هم از مترو و وسیله نقلیه عمومی استفاده میکنه

با حرفای این راننده اتوبوس موافقم، متاسفانه ماشین داریم ولی هنوز فرهنگ استفاده از ماشین را نمیدونیم چون به دید مردم داشتن و سوار شدن ماشین و سفر درون شهری تک سرنشین جزئی از شخصیت امروزه مردم شده
ترافیک های چند ساعته صبح تهران باعث اش فقط رشد تعداد ماشین هست بدون اینکه فرهنگ استفاده از ماشین را در کشور و شهرها توسعه بدیم

سنگ‌ریزه‌ها

چند روز پیش با سرعت بالایی توی اتوبان در حرکت بودم، جلوتر از من یک کامیون که پر از سنگ بود حرکت میکن، در همین که با سرعت میخواستم از کنار کامیون رد بشم ناگهان یک سنگ ریزه از پشت کامیون به سمت ماشین پرت شد و یک ترک خیلی بزرگ روی شیشه ماشین به جای گذاشت.

وقتی داریم با سرعت حرکت میکنیم باید انتظار این را داشته باشیم هر چیزی ممکنه ما را از مسیر منحرف کنه یا شیشه امون را خرد کنه، بستگی به میزان خسارت داره ولی گاهی پیش میاد حتی یک سنگ ریزه هم هر چقدر هم کوچک باشه ما را از مسیر منحرف کنه یا در مسیر حرکت امون وقفه ای ایجاد کنه.

یکی از اون سنگ ریزه ها به من اصابت کرده ...

آقای مظلومی تماشاگر خط نمی‌گیرد فوتبال را می‌فهمد

بازی استقلال - مس کرمان، ۲۵ دی‌ماه ۱۳۹۰ ورزشگاه آزادی تهران
جایگاه ۱۱ و ۱۲ که محل حضور طرفداران متعصب استقلال است
مس کرمان توان حمله ندارد، استقلالی ها رو به عقب بازی میکنند و بازیکنان مس جلو میکشند، ۲۰ توپ به جناح راست استقلال رسیده و علی حمودی از ۲۰ توپ فقط یک توپ دقیقه ۴۰ سانتر کرده، جناح چپ هم تقریبا تعطیل است، آرش برهانی متمایل به راست بازی میکند و استقلال فقط با جرکوویچ بی تجربه در خط حمله بازی میکنند.
نیمه اول تموم شد، بین دو نیمه خسرو حیدری و میلاد میداودی و فریدون زندی و جواد شیرزاد تمرین میکنند.
نیمه دوم بلازویچ از تعلل - ترس - سرمربی استقلال استفاده میکنه، عادل کلاه کج را به زمین میاره، بعدش هم محسن خلیلی را به زمین میاره، استقلال کاملا فلج شده و نه سانتر مناسبی داره و نه مهاجم تمام کننده، تماشاگران یک صدا میلاد میداودی و خسرو حیدری را تشویق میکنند ( این اتفاقات بین دقیقه ۵۰ تا ۶۰ رخ داد )
همه درخواست میکنند بازیکنان ذخیره را تشویق نکنند تا پرویز مظلومی به اونا بازی بده، همین اتفاق هم میافته درست ۵-۶ دقیقه بعد از ساکت شدن تماشاگران پرویز مظلومی آرش برهانی و یوسفی را تعویض میکنه و خسرو حیدری و میلاد میداودی به زمین میان، حالا استقلال بدون مهاجم تمام کننده - آرش برهانی - ولی سانترهای خسرو حیدری و ضربات میلاد میداودی بدون نتیجه است.
تماشاگر عصبانی که تازه دقیقه ۷۰-۷۵ پرویز مظلومی یادش افتاده حمله کنه، اونم حملات بی هدف، دقیقه ۸۴ استقلال از تیم مس کرمان هفدهم جدولی که نیمه اول توان حمله نداشت گل میخوره!
تماشاگر توی سرما توی ورزشگاه هست و واقعا بهش داره فشار میاد، انتظار داره وقتی تیم با اختلاف ۶-۷ امتیاز در صدر جدول هست چنین باخت هایی توی ورزشگاه آزادی نداشته باشه!
بازی تمام شده و تماشاگر فریاد میزنه "مربی ترسو نمیخواهیم نمیخواهیم" یا "با این همه ستاره والا خجالت داره" و پرویز مظلومی دست تکون میده و دست میزنه و میره بعد میره اون طرف مصاحبه میکنه که تماشاگر فلان و بمان و یا دارن به تماشاگران روی سکو خط میدن!

آقای پرویز مظلومی تماشاگر میفهمد، از اون ۲۰ هزار نفری که توی ورزشگاه هستند لاقل ۱۰-۲۰ تاشون فوتبال را میفهمند، اون طرفداری که توی این سرما میاد ورزشگاه یعنی همیشه داره میاد پس یک چیزایی بعد از ۱۰-۲۰ سالی تماشای فوتبال از بازی فوتبال میفهمه، میفهمه وقتی ۵-۶ بازیکن درجه یک روی نیمکت هست نباید استقلال تازه دقیقه ۷۰-۷۵ یادش بیافته که باید حمله کنه و تازه خسرو حیدری به زمین بیاد.
تماشاگر میگه اگر خسرو حیدری میتونه با اون کیفیت ۲۰ دقیقه بازی کنه پس میتونه ۴۵ دقیقه هم بازی کنه، همین طور میلاد میداودی، تماشاگر از کسی خط نمیگیره فوتبال را میفهمه و میبینه که علی حمودی هافبک راست نیست که ۷۰ دقیقه سمت راست استقلال فلج باشه و خسرو حیدری بدلیل لجبازی شما و اینکه بعدا بگید من به حرف تماشاگر گوش نمیدم روی نیمکت هست.

آقای پرویز مظلومی تماشاگر از شما انتظار نداره تیم اتون به نفت آبادان و مس کرمان در ورزشگاه آزادی ببازه.
آقای پرویز مظلومی شما گاهی دارید ۳ امتیازها را فدای ۳ امتیازهای بعدی میکنید.
آقای پرویز مظلومی تیمی که شما ساخته اید نباید با نبود ۲ بازیکن مثل آندو تیموریان و اسماعیل شریفات دچار مشکل شود.
آقای پرویز مظلومی اگر شما ۴ دربی پیاپی برده اید دلیل نمیشود ما از تیم های ته جدولی در ورزشگاه آزادی شکست بخوریم.
آقای پرویز مظلومی ۴ دربی را بردی دست شما درد نکنه ولی دربی و برد دربی فقط برای ما کافی نیست.

یکی از عادات بد ما ایرانی ها این است که دائما توهم توطئه و دشمن داریم و فکر میکنیم اگر کسی اعتراض کرد یا اقدامی صورت گرفت یکی پشت پرده است ولی آقای مظلومی هیچ کسی روی سکوها نیست، روی سکوها تماشاگران هستند که شما و تیم استقلال انتظار دارند.

طرز تهیه ناهار توسط من

اصلا مهم نیست که قصد دارین ناهار درست کنید یا نه!
صبح میزنید از خونه بیرون و اصلا به ناهار فکر نمیکنید، ساعت ۱۲:۴۵ یادتون میاد که ئه امروز باید ناهار درست کنم و داداشم توی خونه گرسنه است و بابا هم میاد!
خب اول فکر میکنید چی درست کنم، یخچال و فریزر را تصور میکنید، مممم خب همه چیز که چند روز مامان توی یخچال و فریزر گذاشته بود را خوردم تنها گزینه فیله مرغ هست، از خودتون میپرسید خب چجوری درست میکنم؟ یادتون میاد مامان اتون با یک شیوه خاصی درست کرده بود، شماره مامان را میگیرید و سوال میکنید: مامان اون فیله مرغ ها را که اون دفعه اونجوری درست کرده بودی را چجوری درست کنم ؟ معادله دو مجهولی است و اون دفعه و اونجوری را برای مامان اتون شرح میدید.

میرسید خونه فیله مرغ ها را از توی فریزر درمیارید و میزارید یخ اش باز بشه، بعد از ۴۵ دقیقه میبینید یخ اش باز نشد، با همون بشقاب میزارید توی یک ماهیتابه و تا یخ اش باز بشه بعد از ۱۵ دقیقه میبینید خیلی کند یخ داره آب میشه، بشقاب را برمیداریم و مستقیما میزاریم توی ماهیتابه و زیربخاری را کمی زیاد میکنید، بعد از ۱۵ دقیقه که مشغول تماشای یوتیوب هستید یادتون میاد ئه مرغ ها روی بخاری هست، تا سر میزنید میبینید یک طرف فیله مرغ ها یخ زده و یک طرف اش پخته پس بیخیال این روش میشید و صبر میکنید تا به صورت معمول یخ اش باز بشه!

خب قصد داریم تا سیب زمینی هم سرخ کنیم
سه عدد سیب زمینی حسابی برمیدارید و میزارید توی یک ظرف و میشورید، اوه این ظرف کثیف شد طوری نیست چیزی که هست ظرف تمیز! یک ظرف دیگه برمیدارید و سیب زمینی های شسته شده را میزارید توش و پوست میکنید، بعد یک سوماخبالون - آبکش - برمیدارید و سیب زمینی های قطعه قطعه شده را توی آبکش میکنید و بعد یک ظرف برمیدارید و سیب زمینی ها را توش میریزید تا سرخ کنید، ماهیتابه را برمیدارید و توش را پر روغن میکنید، اصلا مهم نیست که دکتر گفته غذای سرخ کردنی نخورید چون دکتر توی اون لحظه شما را نمیبینه!
سیب زمینی ها را سرخ میکنیم و توی یک ظرف دیگه میریزیم، دقت داشته باشه یک ظرف تمیز نه ظرفهای قبلی !

خب دوباره زنگ میزنیم به مامان و میپرسیم اونها چجوری اون فیله مرغ ها را درست میکردیم، خب آرد با شیر و تخم مرغ و از اون پودرها که باهاش مرغ را اونجوری درست میکنند! آرد میریزید بعد فکر میکنید که خب آخه آرد؟ به داداش اتون میگید این دفعه دیگه تو زنگ بزن از مامان بپرس، ولی خب از اونجا که داداش اتون هم میگه آرد خودتون زنگ میزنید و میپرسید آرد یا آرد سوخاری ؟!

خب پس اینجوری شد آرد سوخاری + شیر و تخم مرغ + از اون پودرا !
یک ظرف برمیداریم توی شیر و تخم مرغ را میشکنیم و هم میزنیم، یک ظرف دیگه توش پودر سوخاری و یک ظرف دیگه از اون پودرا! فیله مرغ ها را برمیداریم یکی یکی میزنیم توی آرد سوخاری بعد شیر و تخم مرغ بعد میزنیم توی اون پودرا بعدش یک ظرف دیگه میاریم و میزاریم توش، برای ۵-۶ تا تیکه این کارو تکرار میکنیم، یک ماهیتابه برمیداریم و توش دوباره روغن بازم بی خیال دکتر و سرخ کردنی و روغن - برو حالشو ببر - بعد این ۵-۶ تیکه را میزاریم توش، میبینیم ئه جای دو تا دیگه هست ! ولی من که ظرفا را ریختم توی ظرفشویی، طوری نیست ۴-۵ تا ظرف دیگه خرجش هست، ئه اینا هم که یخ زده است! اصلا نگران نباش فقط کمی خلوص نیست داشته باشید همون طور که بقیه اش یخ اش باز میشه اینا هم یخ اش باز میشه، خلاصه ۷-۸ قطعه فیله سوخاری اونجوری درست میکنید.
در همین حین از شاهکار ظرف کثیف کردن اتون هم عکس بگیرید که پست وبلاگ اتون بدون عکس نباشه، وقتی دارید عکس میگیرید هواس اتون باشه که اونا دارن سرخ میشن و نسوزن وگرنه مجبور میشید در عکس نهایی فیله مرغ سوخاری ها را از اون طرفی بزارید!

خب خسته نباشید حالا قرار غذا را سرو کنید، میگردید دنبال ظرف مکمل ظرفی که توش سیب زمینی ریختید میبینید نیست، طوری نیست دو ظرف مثل هم برمیدارید و سیب زمینی ها را خالی میکنید توش، این همه ظرف کثیف کردم یکی دیگه هم روش، توی دو تا ظرف سیب زمینی ها و مرغ سوخاری های اونجوری را میزارید، ۳ تا بشقاب و ۳ تا لیوان هم برای فرد فرد اعضای حاضر خانواده میچینید.

سیب زمینی ها هم نسوخته فقط کمی طلایی شده
عکس العمل خانواده هم اگر داداش اتون که غذا درست کردت بلد نیست باشه میگه: به به ای ول چی درست کردی!
بابا هم که غذا درست کردن بلد هست میگه: اه اه اینا چیه درست کردی سوزوندی!

بعدش هم ساعت پرواز مامان اتون را میپرسید که ظرف ها را تا اون موقع شسته باشید!

اگه گفتید من چند تا ظرف کثیف کردم ؟

مردمی که فقط کارمندان نمونه‌ای هستند

صبح ساعت ۷ تا ۹ تهران ...
( ده بار این قسمت را نوشتم و پاک کردم چون واقعا نمیدونستم تهران را به چه چیزی تشبیه کنم )

بین ساعت ۷ تا ۹ مردم در مترو همدیگه را هول میدن، دعوا میکنند، پا روی پای همدیگه میزارن، بارها مانع بسته شدن درب مترو میشن، در اتوبوس همدیگه را هول میدن، فحش میدن که آقا خانم هول نده، تاکسی بدون نوبت یکی از دور میدوه تا زودتر سوار بشه، سوار ماشین بوق میزنند، از سمت راست سبقت میگیرند، فحش میدن، چراغ قرمز را رد میکنند تا فقط چند دقیقه زودتر به محل کار خود برسند تا کارمند نمونه ای باشند و چند هزار تومان بیشتر حقوق دریافت کنند.

فقط چند هزار تومنی که روزانه چندیدن برابر آن را صرف هزینه های بیهوده و تنقلات میکنند.



ولی برای همین چند هزار تومن صبح صبح هر کاری که در راستای آزار و اذیت سایر شهروندان هست را مرتکب میشوند.

کاش به جای اینکه اینقدر سعی میکردیم کارمند نمونه ای باشیم فقط درصد کمی سعی میکردیم شهروند نمونه ای باشیم، اگر فقط ۱۰٪ این تلاش را در راستای اینکه شهروندی نمونه باشیم به کار میگرفتیم آن زمان تهران گلستان بود.

انتهای بن‌بست یا ابتدای بن‌بست؟

ساعت ۵ بامداد هست، هوا خیلی سرده و من ته بن بست امون منتظر تاکسی هستم تا راهی فرودگاه بشم و به سمت تهران پرواز کنم تا ساعت ۸ شرکت باشم.
توی کل منطقه تنها گذری که بن بست هست بن بست ماست، همه کوچه هست، بن بست ما هم یک بن بست خیلی خاص هست از این لحاظ که فقط یک آپارتمان کذایی که وسط کوچه ساخته شده باعث شده تا بن بست ما و بن بست اون طرفی به وجود بیاد! خونه ما هم یکی از آخرین خونه های بن بست هست.
عکس از Arthur Kantemirov از فلیکر
من در بن بست قدم میزنم به انتهای بن بست میرسم، به این ساختمان ۶-۷ طبقه نگاه میکنم و میگم واقعا کدوم عقل سالمی باعث شده که این مسیر بن بست بشه، به ماشین هایی فکر میکنم که فکر میکنند این مسیر هم مانند همه مسیرهای منطقه کوچه است ولی به انتها که میرسند میبینند بن بست هست و دور میزنند و برمیگردن، بارها میخواستم برم پائین و از اون راننده بپرسم ببخشید آقا یا خانم راننده شما واقعا تابلوی بن بست سر کوچه را نگاه نکردید ؟ خب حتما نگاه نکرده که به انتهای بن بست رسیده !
تاکسی رسید، برگشتم نگاه میکنم میبینم چرا به انتهای بن بست نگاه کنم ؟ به ابتدای بن بست نگاه میکنم که یک پارک سر سبز و برزگی هست، سوار تاکسی شدم دارم از بن بست خارج میشم.

راستی ابتدای بن بست کدوم طرف هست ؟ جایی که خونه ماست یا جایی که وارد بن بست میشیم ؟
انتهای بن بست کدوم طرف هست ؟ جایی که خونه ماست یا جایی که از کوچه خارج میشیم ؟
فکر میکنم این ابتدا و انتها بستگی به دید ما داره، حکایت تاکسی های ابتدای میرداماد و انتهای میرداماد هست، نه معلومه کدوم طرف ابتدا هست و نه معلومه کدوم طرف انتها هست، میتونید به دلخواه خودتون یک طرف را ابتدا در نظر بگیرید و یک طرف را انتها !

نمیدونم بگم اینجایی که هستم ابتدای بن بست هست یا انتهای بن بست ؟ اینکه بخوام از این بن بست خارج بشم بستگی به دید و توان و سرعت من داره، همه بن بست ها راه خروجی دارند.

بیست و نه سالگی

این دستبند ۲۹ سال پیش ساعت ۱۱ شب به مچ دستم هنگام تولد بسته شده بود
بیست و نه سال تمام شد، آغاز ۳۰ سالگی