توی گروه ما باش

ظهر تابستان ۱۳۷۳ من پشت پنجره اتاق پذیرایی روی فن کوئل ایستاده بودم و خیابون را نگاه میکردم تا ببینم مامان کی میاد، اون روز مامانم رفته بود نتیجه امتحان مدرسه راهنمایی نمونه مردمی را ببینه که من قبول شدم یا نه ! مامان اومد و من قبول شدم.

اون سالها ورود به مدارس نمونه مردمی واقعا کار مهمی بود، مدارس غیر انتفاعی تازه تاسیس شده بودند و جو اون سالها اینجوری بود که هر کسی پول بده میره مدرسه غیر انتفاعی و هر کسی درس خون باشه مدرسه نمونه مردمی هست و وارد شدن به مدارس نمونه مردمی مستلزم قبولی در امتحان ورودی بود. اون روز گفتم باید تموم فکر و ذهنم توی این مدرسه که بهترین دبیرها را داره فقط و فقط درس خوندن باشه.

چند ماه از مدرسه گذشته بود که یک روز محسن اومد پیشم و گفت: پرهام اینجا چند تا گروه داریم که برای اینکه کسی اذیت ات نکنه باید توی یکی از این گروه ها باشی، ما اسم گروهمون "پانچ" هست و بیا تو گروه ما باش.
البته زودتر امین هم اومده بود و همین ها را گفته بود ولی من جدی نگرفته بودم ولی محسن اومد و خیلی جدی گفت، از این لحاظ این چند تا گروه دنبال عضویت من توی گروه اشون باشم چون من مامور انتظامات مدرسه بودم.

اون روز قبول کردم که توی گروه پانچ باشم و محسن یک لیست از بچه های گروه را بهم داد و یک سری نکات را بهم گفت، توی ترسیم و نقشه جغرافیا به اعضای گروه کمک کنم، اینکه اگر بچه های گروه دیر اومدن بزارم بیان تو و اگر اسم اشون را رد کردن نزارم دست ناظم برسه، اگر به نماز مدرسه نرفتن اسم اشون را رد نکنم و اگر زنگ خورده بود بزارم آب بخورند و اینکه هوای همدیگه را داشته باشیم.

از اون روز متوجه شدم با اینکه وارد یک مدرسه نمونه مردمی شدم ولی همه چیز درس خوندن نیست، باید توی یک گروهی باشم و کارهای دیگه هم انجام بدم تا همیشه حاشیه امنیت داشته باشم و اگر احیانا دعوا شدم و یا اتفاقی افتاد بدونم یک سری افراد طرفدار من هستند.

از اون روز فهمیدم توی یک جامعه ایرانی اگر میخواهی زندگی کنی باید یک گروه یا بهتر بگم باند داشته باشی تا با خیال راحت کار و زندگی کنی.

هیچی سخت تر و سنگین تر از این نیست که باشی ولی دیده نشی

با یکی از دوستان مشغول تماشای فوتبال بودیم، سرمربی یکی از بازیکنان را که ابتدای فصل با هزینه ۱ میلیارد تومانی به تیم معروفی پیوسته بود و به خاطر همین نیمکت نشینی ها تیم ملی فوتبال را هم از دست داده بود را به بازی آورد.
دوستم گفت: فلانی را ببین ۱ میلیارد تومن پول گرفته آخرش هم مصاحبه میکنه که من را بازی نمیدن و دو قورت و نیمش هم باقی هست!

به دوستم گفتم: ببین همه چیز پول نیست که میگی این بازیکن ۱ میلیارد گرفته، میدونی این بازیکن از چی شاکی هست ؟ از اینکه اون هزینه خیلی زیاد را بابتش کردند و حدود یکسال هست داره تمرین میکنه ولی بهش بازی نمیدن و نیمکت نشین هست و همه چیز را هم از دست داده و هیچی سخت تر و سنگین تر از این نیست که یک فصل تمرین کنی و همیشه باشی ولی هیچ وقت بهت فرصت بازی ندن یا اون زمانی باید بهت بازی بدن روی نیمکت باشی و سرمربی تیم ملی نبینه و همه فرصت ها را از دست بدی و بازیکنان با سطح توانایی فنی کمتر توی ترکیب اصلی باشند.

دوستم گفت: خب وقتی میاد توی بازی هم خراب میکنه !
گفتم: ببین دقیقه ۷۵ که تیم عقب هست این بازیکن را به بازی آورده و انتظار معجزه ازش دارید، یک فصل تموم تیم بدترین نتایج را گرفته، بدترین زمان ممکن سرمربی بهش بازی داده و بعد انتظار دارید این بازیکن تموم یک فصل ناکامی تیم و ۷۵ دقیقه بازی بد کل تیم را به تنهایی توی ۱۵ دقیقه جمع کنه، آخر هم شما تموم کاسه کوزه یک بازی تیمی را سر یک مهاجم خالی میکنید.

اون بازیکن الان در حال جدایی از تیم مذکور هست فقط به این دلیل که:
هیچی سخت تر و سنگین تر از این نیست که باشی ولی دیده نشی

به یاد سیامک؛ مسئله چند وزیر

خونه خیابان هفت دست اصفهان پرخاطره ترین محل زندگی بود، فوتبال توی کوچه، خونه پشت بوم و خیلی خاطرات دیگه، تابستون ها که میشد یکی از تفریحاتمون این بود که بریم توی بالکن، طبقه بالا و خونه های کناری هم میومدن توی بالکن و با هم حرف میزدیم.

من کلاس سوم یا چهارم دبستان بودم، بعضی از روزهایی که توی بالکن بودیم سیامک پسر همسایه امون که از ما ۵-۶ سالی بزرگتر بود میومد توی بالکن، میومد توی بالکن و با مهارت خاصی برک دنس میزد و میگفت اگر تونستی ! هر چی تلاش میکردیم نمیشد، یک روز گفت خب بزارید بهتون مسئله ریاضی بگم ببینم میتونید حل کنید و اون روز از من و حامد پرسید: شطرنج بلدید ؟ گفتیم: آره، گفت: ۸ تا وزیر داریم میخواهیم توی یک صفحه شطرنج جوری بچینیم که همدیگه را نزنند. من و حامد دست به کار شدیم تا مسئله را حل کنیم، یادم هست بعد از هفته ها خودش جوابش را بهمون گفت و گفت این مسئله مهم هست که با کامیپوتر هم میشه حلش کرد.
یادمه یک شطرنج کوچیک داشتم که صفحه فلزی داشت و مهره هاش آهنربایی بودند و با اون تلاش میکردیم مسئله را حل کنیم و روی کاغذ بکشیم.


اون زمان میگفتن سیامک سرطان خون داره، سیامک یک پسر فوق العاده خوش تیپ و تمیز و مرتب بود، نمیدونم چرا از اون زمان این توی فکرم بود که هر کسی که زیاد حمام میره سرطان داره !
دیروز بعد از حمام یادش افتادم و یاد مسئله ۸ وزیر افتادم.
توی فیس بوک به آریا که همسایه اشون بود پیغام دادم که یک همسایه داشتیم اسمش سیامک بود ازش خبری داری ؟
امروز صبح این پیغام را دریافت کردم: سیامک ۵-۶ سال پیش به خاطر سرطان به رحمت خدا رفت :(

روحش شاد و یادش گرامی

مسئله ۸ وزیر

معلم‌های سرنوشت ساز

کلاس دوم دبستان برای حل یک مسئله ریاضی رفتم پای تخته سیاه و نتونستم حل کنم، خانم معلم ( که هیچ وقت فامیلش را یادم نمیره ) بهم گفت: تو هیچی نمیشی برو بشین سر جات!

از ۷-۸ سالگی همیشه این سوال توی ذهن من بود که چند بار دیگه به شاگردای دیگه اش گفته بود "تو هیچی نمیشی" و اونا را جلوی دیگران تحقیر کرده بود و این جمله کوتاه زندگی چند نفر را به سرازیری هدایت کرده بود و از درس و مدرسه بیزار شده بودند و چند نفر را به سمتی برده بود که به اون معلم ثابت کنند که یک مسئله ساده ریاضی ارتباطی با چیزی شدن یا یک فرد تاثیرگزار شدن توی جامعه نداره!

من به همه معلم هام و افرادی که حتی یک کلمه توی زندگی بهم یاد دادن هستند، حتی اگر اون معلم من را تنبیه کرده باشه مدیون هستم ولی دوست دارم اون معلم را ببینم و ازش بپرسم خانم چ........ به نظرتون من چیزی شدم یا نه ؟

این نوشته امیر مهرانی با عنوان معلم‌های رویاساز را هم بخونید.

لیونل مسی

من عقیده دارم فوتبال علم هست، یک فوتبالیست حرفه ای هم مثل یک مهندس ارشد هست.
به عقیده من مارادونا و زین الدین زیدان دو بازیکنی بودند که واقعا با فکر بازی میکردند، به معنای واقعی یک تیم روی پاشنه حضور این بازیکنان میچرخید و میدونستند توی زمین فوتبال باید دقیقا چه کاری انجام بدن و با توپ چیکار کنند، چند سال پیش فکر میکردم هیچ بازیکنی با این قدرت اثر گذاری نخواهد آمد ولی امروز به جرات میتونم بگم لیونل مسی یک اعجوبه و نابغه در فوتبال امروز جهان هست که حضورش در ترکیب یک تیم فوتبال تاثیرگذار هست، البته نباید کار تیمی فوق العاده بارسا و بازیکنانی مثل ژاوی و اینیستا را هم نادیده گرفت.


لیونل مسی توی زمین فوتبال با فکر بازی میکنه، وقتی به بازی اش دقت میکنم لیونل مسی واقعا میدونه به کجای توپ ضربه بزنه، با توپ میدونه چیکار کنه، توپ را چجوری کنترل کنه، با کجای پا و با چه قدرتی توپ را ارسال کنه تا دقیقا به محل مورد نظر برسه، با تمام روی پا بازی میکنه به گونه ای که انگار پاهای لیونل مسی آهنرباست و توپ آهنی ازش رها نمیشه، با تموم مهارتش توپ را در کنترل خودش درمیاره.

لیونل مسی یک نابغه فوتبال و یک بازیکن خارق العاده هست که میدونه از توانایی و مهارتش کجا و چه زمانی استفاده کنه، رمز موفقیت لیونل مسی این هست که از پیروزی و فوتبال سیر نمیشه و با تمام وجود فوتبال بازی میکنه، مسی لایق بهترین هاست و فقط یک قهرمانی جام جهانی با آرژانتین در کلکسیون افتخاراتش کم داره که امیدوارم بزودی این اتفاق بیافته، واقعا حیف هست چنین اعجوبه ای جام جهانی فوتبال را ویترین رنگارنگ افتخاراتش نداشته باشه.

من طرفدار رئال مادرید هستم ولی وجود یک نابغه مثل لیونل مسی را نمیشه انکار کرد.
این روزها اگر میخواهید واقعا یک بازی فوتبال تماشا کنید بازی های بارسا و مسی را تماشا کنید، وقتی بازی لیونل مسی و بارسا را میبینم احساس میکنم دسته پلی استیشن دستم هست و دارم بازی میکنم.

درسی که از هاروکی موراکامی گرفتم

به سه دلیل در آن رقابت ناکام ماندم: تمرین ناکافی، تمرین ناکافی، تمرین ناکافی. مختصر و مفید، دلیلش همین بود. نه تمرینات دامنه دار و مکفی انجام داده بودم و نه وزنم را پایین آورده بودم.
- هاروکی موراکامی، از دو که حرف میزنم از چه حرف میزنم، آتن در میانه تابستان


یک سال و خرده ای هست که هر هفته جمعه فوتسال بازی میکنم، من سالها پیش بدلیل مشکلات زانوم سالها بود فوتبال بازی نمیکردم و حدود ۱ سال هست که اضافه وزنم خیلی بی رویه زیاد شده، الان ۶-۷ ماه هست که مدوام بازی میکنم، دایی مصطفی - خدا بیامرزدش - میگفت چیه همیشه فقط نگاه میکنید باید بازی هم کنید حتی خیلی کم، بازی فوتبال را شروع کردم و واقعا هم بهش گاهی فشار میاره، ماه های ابتدایی واقعا بازی ام ضعیف بود، این ماه ها و مخصوصا این چند هفته اخیر واقعا بازی های خوبی انجام دادم و دلیلش فقط سه چیز بود: تمرین کافی، تمرین کافی، تمرین کافی با چاشنی دقت.

من یکسال پیش و حتی همین چند ماه پیش فکر میکردم واقعا دیگه نمیتونم بازی کنم و زانوهام و وضعیت جسمی ام بهم اجازه نمیده به فوتبال ادامه بدم ولی چند هفته ای هست که تمرین میکنم، ورزش کافی و هنگام بازی تمام فکرم را معطوف بازی میکنم و حتی توی خواب هم تاکتیک و حرکاتی که میتونم انجام بدم را مرور میکنم و هنگام بازی دقت میکنم، تمرین کافی و دقت باعث شده تا این هفته ها چه هنگامی که توی دروازه می ایستم و چه هنگامی که در جریان بازی هستم بتونم بهترین بازی را انجام بدم.

جملات خیلی کوچکی مثل "تمرین ناکافی، تمرین ناکافی، تمرین ناکافی" واقعا تاثیرات زیادی میتونه توی زندگی آدم ها داشته باشه و هنگامی که این کتاب را امیر مهرانی معرفی کرد و اون را خوندم با دقت خوندم و گفتم واقعا من تمرینات کافی انجام میدم ؟ آیا واقعا من دقت و تمرکز لازم هنگام بازی کردن را دارم ؟

آیا برای موفقیت به اندازه کافی تمرین کرده اید ؟ آیا برای موفقیت دقت لازم را دارید ؟

پیشنهاد میکنم این پست امیر مهرانی "نمیخواهم هر روز بدوم" را هم بخونید

فرهنگ آپارتمان نشینی

سالها پیش خیلی از افراد توی خونه های ویلایی بزرگی زندگی میکردند، خونه های بزرگ که هر چقدر میخواستیم شلوغ میکردیم، توی خونه فوتبال بازی میکردیم، ماشین هر جای حیاط که میخواستیم پارک میکردیم، هیچ کسی کاری به رفت و اومد همسایه دیگری نداشت و اصولا همسایه ها خیلی کم با هم در ارتباط بودند.

ولی امروزه با رشد جمعیت خیلی از افراد روی به آپارتمان نشینی آوردند، خیلی از افراد از شهرهای دیگه به سمت شهرهای بزرگ روی آوردند و ناچارا مجبور به آپارتمان نشینی شدند.

آپارتمان نشینی با سکونت در یک خونه ویلایی خیلی فرق داره و به قول معروف تومنی سنار توفیر داره، رعایت حقوق شهروندی و رعایت حقوق همسایگان و آپارتمان نشینی خیلی مهمتر خواهد شد.
اینکه وقتی در یک شهر و آپارتمان زندگی میکنید باید به این موضوع آگاه باشید که اگر ساعت ۲ نیمه شب مهمون دارید آهسته خداحافظی کنید نه اینکه تازه توی کوچه هم با صدای بلند صحبت کنید، اینکه اگر مهمانی دارید تا ساعت ۳ نیمه شب نباید شلوغ کنید و مزاحم آسایش همسایه ها شوید، اگر توی آپارتمان زندگی میکنید باید جای پارک خودتون پارک کنید و اگر فلان همسایه چند شب توی هفته ماشین نداره نباید جای پارک اون را اشغال کنید، اگر یک پنجره یا بالکن مشرف به خانه سایر همسایگان دارید توی اون تردد نکنید و ساعت ها توی اون بشینید توی خونه دیگران را نگاه کنید، اینکه اگر کار ساخت و ساز دارید ظهر انجام ندید تا مزاحم آسایش دیگران شوید، اگر توی آپارتمان زندگی میکنید و حتی توی شهر ساعت ۷ صبح نباید با بوق بچه اتون را صدا کنید که بیاد پایین، توی خونه با صدای آرام صحبت کنید.

سالها پیش توی یک آپارتمان زندگی میکردیم که هنوز بعد از حدود ۲۰ سال با همسایه های اون زمان رفت و آمد داریم و از صمیمی ترین دوستان خانوادگی و شخصی امون هستند ولی این سالها اینقدر همسایه ها موجبات آزار همدیگه را فراهم میکنند که منتظر فرصتی برای فرار از دست همدیگه هستند و اصلا رغبت نمیکنند با هم رفت و آمد داشته باشند، فقط و فقط دلیلش یک چیز هست، فرهنگ آپارتمان نشینی از بین رفته و حقوق همسایگان را رعایت نمیکنیم.

برای اینکه از زندگی در شهر لذت ببریم فقط و فقط خودمون باید رعایت اصول شهرنشینی و آپارتمان نشینی را بکنیم و همسایگان امون را با رفتار غلط آزار ندیم، رفت و اومد پیش کش، حداقل بگذارید همسایه از دست اتون آسایش داشته باشه.

فوتبالیست‌های میلیاردی ابزارهایی بیش نیستند

این روزها خیلی انتقاد به ساختار فوتبال و بازیکنان میلیاردی وارد میکنند، ولی واقعا مقصر این همه اتفاقات فوتبال کی هست ؟ خود مردم، بله خود ما مقصر این وضعیت فعلی هستیم.


در زمانی که ورزشکاران سایر رشته ها در المپیک مدال می آورند، پارالمیپیکی ها مدال می آورند، تیم ملی والیبال به لیگ جهانی صعود میکند، تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل در بیروت ۱-۰ به لبنان میبازد!

در بیروت به لبنان که هیچ جایگاهی در فوتبال جهان ندارد میبازیم بعد رسانه ها تیتر میزنند که ستاره های میلیاردی به لبنان باختند، مردم انتقاد میکنند فلانی یک شوت نمیتونه بزنه داره ۱.۵ میلیارد میگیره، رسانه و مردمی که مسبب این هزینه ها هستند الان انتقاد میکنند!
تیتر روزنامه های همین امروز را ببینید علیرغم عدم مصاحبه ستاره های میلیاردی و باخت به لبنان و تحریم رسانه ها توسط بازیکنان باز هم تیتر اصلی تمام روزنامه ها مربوط به فوتبال است.

همین مردم ساعت ها برای تماشای فوتبال وقت میزارن و کل کل میکنند، همین مردم ساعت ها برای تماشای یک مسابقه فوتبال به ورزشگاه ها میرن تا یک مسابقه فوتبال نه چندان مهم را تماشا کنند، روزنامه ها و رسانه ها اگر تیتر غیر فوتبالی بزنند فروش ندارند، همین رسانه ها وقتی تیم ملی والیبال ایران به لیگ جهانی صعود میکنند بیش از نیمی از صفحه اول را به فوتبال اختصاص میدن، مردم حاضر نیستند مسابقات سایر ورزش ها را تماشا کنند، مردم حاضر نیستند برای تماشای یک مسابقه والیبال سطح اول باشگاهی وقت بزارن، بازی فوتبال استقلال یا پرسپولیس با یک تیم معمولی در وسط هفته بیش از ۵۰ هزار نفر تماشاگر داره ولی فینال لیگ والیبال تعداد تماشاگران مسابقه فینالش به سختی به ۲-۳ هزار نفر میرسه، مردم حاضر نیستن مسابقات دومیدانی را که احسان حدادی در اون حضور داره دنبال کنند، مردم ۱۰۰۰ تومان هم صرف تماشای مسابقات والیبال نشسته نمیکنند، هیچ کسی حاضر نیست پول صرف روزنامه ای کند که به صورت تخصصی به یک ورزش غیرفوتبال میپردازد، مردم فقط چند هزار SMS برنامه مختص فلان ورزش میزنند ولی در یک شب ۴ میلیون پیامک به نود برای نظرسنجی طرفدار کدام تیم هستید دربی تهران ارسال میکنند، مردم نمیدونند مدیرعامل تیم بسکتبال مهرام که قهرمان آسیا شد کی هست ولی رویانیان یک مدیر ناموفق را فقط بواسطه مدیرعاملی پرسپولیس همه میشناسند، همه این عوامل را کنار هم بزارید تا ببینید چرا فلان بازیکن فوتبال باید ۱ میلیارد بگیره، چرا پول ها سرازیر فوتبال میشود.

ورزش و فوتبال شاید برای ما سرگرمی باشد ولی برای بازیکنان شغل و برای اقتصاد یک صنعت هست، مسلما وقتی پخش مسابقات فوتبال سودی بالغ بر ۱۵۰ میلیارد تومان دارد هیچگاه صدا و سیما مسابقات عادی سایر ورزش ها را پخش نمیکند، وقتی یک مسابقه فوتبال عادی ۴۰-۵۰ هزار تماشاگر دارد مسلما تبلیغات دور زمین به سمت فوتبال سرازیر میشه تا وقتی فینال مسابقات والیبال لیگ برتر ایران ۲ هزار تماشاگر دارد!
شما اگر قصد تبلیغات داشته باشید و قصد بازگشت سرمایه داشته باشید کجا تبلیغ میکنید ؟

من هم به این فوتبال و ساختارش نقد دارم ولی وقتی ساختار ورزش و فوتبال و مدیریت مشکل دارد فوتبالیست چه ۱۰۰ هزار تومن بگیرد و چه ۱۰۰ میلیون و چه ۱ میلیارد هیچ تفاوتی نخواهد کرد، من به شخصه زمانی به فوتبالیست ایراد میگیرم که این فوتبال علم باشد، کفاشیان که هیچ درکی از فوتبال ندارد رییس فدراسیون فوتبال نباشد، سرمربی بازیکن را بشناسد و در جای مناسب از بازیکن استفاده کند، مدیریت باشگاه برای قدرت نمایی فعالیت نکند و ساختار فوتبال حرفه ای داشته باشیم.

متاسفانه فوتبال در ایران فوتبال نیست و یک ابزار است، ابزاری برای رسیدن به شهرت و گدایی شهرت افراد گمنامی هست که اندازه یک بچه ۷ ساله هم از فوتبال و مدیریت ورزشی نمیفهمند، فوتبال علم است نه ابزار کسب شهرت!

حکایت این فوتبال و هزینه ای که در اون علیرغم ناکارآمدی صرف میشه مثل هزینه ای هست که صرف نگهداری یک خیابان فرعی علیرغم نقش کلیدی اش در ترافیک با یک اتوبان هست، فوتبال یک اتوبان هست و باید براش هزینه بشه ولی سایر ورزش ها خیابان های فرعی هستند.

وقتی اشکال از مدیریت و رسانه و خود همین مردم هست به فوتبالیست ایراد نگیرید وگرنه نکونام ها و کریمی ها و قاضی ها و گردان ها و انصاری فرد ها تا همین چند سال پیش بازی سطح بالایی داشتن و در اروپا بازی میکردن و آقای گل بودن و با تیم هاشون به فینال معتبرترین لیگ ها رسیده بودن ولی متاسفانه الان عروسک های خیمه شب بازی عده ای شده اند که برای بازی کردن باید شارژ مالی اشون کرد وگرنه مدیرعامل فلان تیم چگونه مانور قدرت و مدیریت بدهد ؟

اندک دلخوشی ما فوتبال است با انتظارات نامعقول این اندک دلخوشی را خراب نمیکنم.
هنگام قضاوت و حلال و حرام کردن نان عده ای کمی منصف باشیم.

تعطیلی لیگ برتر فوتبال در ماه رمضان به شیوه رویانیان

چند روزی است که رویانیان مدیرعامل پرسپولیس برگزاری بازی های لیگ در ماه رمضان را بهانه کرده و درخواست تعویق مسابقات لیگ برتر فوتبال را داره، حتی برای این کار به قم سفر کرده و نظر مراجع تقلید را پرسیده !
فارس نیوز؛ رویانیان: عالمان دینی اجازه دهند در ماه رمضان در لیگ شرکت نمی کنیم

امروز صبح در راه شرکت، مجری پیک بامدادی رادیو میگفت: در این زمینه صحبت های آقای رویانیان در حال تهیه گزارش در این زمینه هستیم و نظر نمایندگان مجلس را هم جویا شدیم و تا جایی که تحقیق کردیم در سایر کشورهای اسلامی هم مسابقات در ماه مبارک رمضان برگزار نمیشه!
نمیدونم واقعا منبع خبری این افراد کجا هست و اینکه آیا لیگ ۱۸ تیمی ایران با ۱۰۰ تیم در جام حذفی قابل مقایسه با لیگ های ۱۲ تیمی هست یا نه ؟ آیا این کشورها مثل ایران درگیر چندین جام مختلف هستند ؟ آیا عربستان و امارات و کویت و بحرین هم درگیر مسابقات مقدماتی جام جهانی هستند یا نه ؟
با یک جستجوی میتونید تاریخ شروع لیگ عربستان را پیدا کنید؛ ۲ آگوست ۲۰۱۲ یعنی ۱۳ رمضان ۱۴۳۳

وضعیت تعداد تیم ها در کشورهای اسلامی؛
ایران ۱۸ تیم در لیگ برتر و بیش از ۱۰۰ تیم در جام حذفی و مقدماتی جام جهانی
قطر ۱۲ تیم، لیگ امیر ۱۶ تیم ( مانند جام حذفی ) و مقدماتی جام جهانی
عربستان ۱۴ تیم، شروع ۲ آگوست ۲۰۱۲ یعنی ۱۳ رمضان
امارات ۱۲ تیم، پرزیدنت کاپ ۳۰ تیم
کویت ۸ تیم
بحرین ۱۰ تیم

متاسفانه باز هم مثل ماجرای لیگ خلیج فارس و جام ایرانسل عده ای که اصلا به مسائل فوتبالی آشنا نیستند در حال صحبت در این زمینه هستند و با فرافکنی و صحبت های به دور از واقعیت نظرات خودشون را بیان میکنند.
رویانیان مدیرعامل پرسپولیس دست روی موضوعی گذاشته که کسی جرات صحبت در مورد این موضوع را نداره و اگر کسی در این زمینه صحبت کنه سریعا یک برچسب بی دینی و ضد اسلامی به اون میزنند!

دیگه خواجه حافظ شیراز هم ماجرای انتخاب سرمربی پرسپولیس را میدونه و اینکه پرسپولیس اردوی آماده سازی با سرمربی اش نداشته، رویانیان با این کار فقط بدنبال خریدن زمان هست، این رفتارها و بهانه ها فقط برای این است که اگر پرسپولیس نتیجه نگرفت بهانه ای برای هدر دادن ۱۰-۲۰ میلیارد بیت المال داشته باشند!



آقای رویانیان این رفتارها و برخوردها و بازی با احساسات مذهبی مردم قدیمی شده است و اگر مدیر ورزشی و مرد این فوتبال نیستید به جای این بهانه گیری ها کناره گیری کنید و اجازه بدین لیگ برتر همون روال قبلی خودش در انجام بازی های فوتبال را طی نماید.


پی نوشت: امروز - ۲۶ تیر ۹۱ - گزارش پیک بامدادی پخش شد، همون طور که حدس میزدم یک گزارش غیرواقعی و بدون تحقیق بود، در گزارش از کشورهای ترکیه و امارات نام برده شد، امارات که اصلا کاری با ماه رمضان نداره و چند ماه دیگه طبق زمان هر ساله آغاز میشه، حتی ۵-۶ سال پیش هم که مسابقات در ماه رمضان بود برگزار شد، کشور ترکیه هم بدلیل اینکه تیم هایی نظیر فنرباغچه درگیر مرحله سوم دور مقدماتی لیگ قهرمانان اروپا هستند که در تاریخ های ۱ و ۷ آگوست یعنی نیمه ماه رمضان برگزار میگردد و همچنین تیم های بورسا اسپور و ترابوزان اسپور در لیگ اروپا در مراحل مقدماتی و حذفی حضور دارند از تاریخ ۱۹ آگوست برگزار خواهد شد.
اگر به مسائل فوتبالی آشنا نیستید گزارش تهیه نکنید!

خب منم خسته میشم

خب منم خسته شدم خسته شدم خسته شدم
هی میگی اشتباه گفتی
زود گفتی دیر گفتی
سر جات واینسادی
خب منم خسته میشم دیگه
زود رفتی، یواش رفتی
تکون نخور، نفس نکش
آخه منم میخوام برم دیگه
میخوام برم خونه امون، نمیخوام