فوتبال توپ پلاستیکی و دو تکه آجر نیست

دوران راهنمایی معلم ورزش کلاس سوم همه را ردیف کرد و گفت هر کسی رشته اش را انتخاب کنه خب خیلی ها فوتبال را انتخاب کردن و اندکی هم والیبال و اندکی هم بسکتبال و چند نفر بدمینتون و ۲ نفر هم پینگ پنگ را انتخاب کردن، در همین هنگام بود که معلم ورزش خطاب به کسانی که فوتبال را انتخاب کردن نطق بلندی ایراد کرد بدین مضمون:
شما هیچ کدوم اتون از ورزش هیچی نمیدونید، شما چون فوتبال را میشه با یک توپ و دو تا آجر بازی و همیشه و هر جایی حتی توی خونه بازی کرد انتخاب میکنید و اصلا ورزش های دیگه را درک نمیکنید و ...
منم اون زمان تازه فوتبال حرفه ای را شروع کرده بودم و خیلی بهم برخورد بلند شدم و گفتم :
ببخشید ولی اینجوری هم نیست، ما توی حیاط مدرسه پینگ پنگ با کف دست بازی میکنیم و روی زمین خط میکشیم فقط یک توپ نیاز داریم، به دیوار بازی میکنیم میشه اسکواش ! برای والیبال هم توی خونه امون با کاموا یک نخ میکشیم از این سر اتاق به اون سر و با کاموا بازی میکنیم، برای بسکتبال هم دو تا سطل ماست میزاریم روی سر کمد و با یک توپ بادی - لاستیکی - بازی میکنیم !
معلم ورزش حرص اش گرفت و گفت بشین باغستانی اظهار فضل نکن و تا آخر سال هم باهام چپ افتاد


الان اوضاع فوتبال ایران هم همین طور شده هر کسی از هر جایی میرسه فکر میکنه چون میشینه پای فوتبال و تخمه میشکنه میتونه وارد عرصه فوتبال بشه، هر کسی فکر میکنه با داشتن کمی اطلاعات فوتبالی میتونه سرپرست یا مدیر بشه، ولی باور کنید این اتفاقات فقط توی ایران میافته ، فوتبال در تمام دنیا به صورت علمی و آکادمیک داره دنبال میشه، از مدرسه فوتبال تا آکادمی فوتبال و ساختار علمی - مدیریتی فوتبال کاملا تخصصی هست.

آقای رویانیان مدیرعامل پرسپولیس به این دلیل خودش را لایق مدیریت پرسپولیس میدونه که رفته دو بازی توی مادرید - که تازه نمیدونه چه تیمی هم بوده - را تماشا کرده و برنامه نود را ساعت ۱۲ شب به بعد می‌بینه !
آقای رسولی نژاد هیئت مدیره استقلال به این دلیل خودش را لایق عضویت در هیئت مدیره میدونه که توی مجلس ششم در مورد دلایل حذف تیم ملی نوجوانان دقایقی صحبت کرده !
آقای فروزنده دهکردی به این دلیل خودش را لایق ریاست هیئت مدیره پرسپولیس میدونه که بازی های فوتبال را میبینه و میتونه اطلاعاتی راجع به تیم ملی و استقلال و پرسپولیس بده !
شاهکار اخیر هم آقای بصیرت چون ۲۸ سال به سپاهان خدمت کرده خودش را لایق این میدونه ۱۰ میلیارد سرمایه و دو سال وقت یک باشگاه و ۵۰-۶۰ بازیکن و دو سرمربی را به خاطر بی مبالاتی و عدم کفایت خودش نابود کنه و سپاهان بازی بسیار مهم با السد در ۱/۴ نهایی جام باشگاه های آسیا را ۳-۰ بازنده اعلام بشه !

خب با این توصیف که از بچه ۱۰-۱۲ ساله میتونه این مسئولیت ها را به عهده بگیره !
منم که هر هفته میرم ورزشگاه بازی های فوتبال را میبینم و تموم لیگ های فوتبال را دنبال میکنه و مطلب مینویسم و اظهار نظر میکنم باید رئیس فیفا بشم !

اینها که دلیل منطقی برای ورود به فوتبال نیست، فوتبال علم هست هم بازی فوتبال و هم مدیریتش، فوتبال زمین چمن اش ۲-۳ تا مهندس داره، فوتبال مدیریت ورزشگاه و باشگاه ورزشی علم هست و تحصیلات آکادمیک داره، فوتبال زمین خاکی و یک توپ پلاستیکی و دو تا آجر برای دروازه نیست !

گاهی اتوبان زندگی دوربرگردان ندارد!

با ماشین داشتم از تهران به اصفهان سفر میکردم، وارد اتوبان شدم و به سمت اصفهان راه افتادم، وارد اتوبان قم - کاشان شدم، نرسیده به کاشان بود یادم افتاد کاشان باقلواهای خوشمزه ای داره، گفتم به خروجی کاشان که رسیدم برم توی شهر و باقلوا بخرم و برگردم به مسیرم ادامه بدم، توی راه نرسیده به کاشان تصادفی رخ داده بود، حواسم به تصادف بود و داشتم میگفتم چرا مردم احتیاط نمیکنند و با سرعت میرن که چنین تصادفات رخ بده که خروجی اتوبان به سمت کاشان را رد کردم!
ای بابا از چند صد کیلومتر قبل تر گفتم برم سمت کاشان و باقلوا بخرم، دیگه خروجی را رد کرده بودم و توی اتوبان پر از ماشین و اصلا جایی نبود که بخوام دنده عقب بگیرم، دوربرگردانی هم نبود که به سمت کاشان برگردم، دیدم باید چند صد کیلومتر برم جلو تر و برگردم سمت کاشان، اصلا امکانش نبود دیگه برگردم، دیگه با خودم کنار اومدم که از خیر باقلوای کاشان بگذرم.


من از خیر باقلوای کاشان گذشتم، به نظر من یکی از لذیذترین شیرینی هایی که در تمام عمرم خوردم، ولی شما از این باقلوا نگذرید!

بله اینها را گفتم که بگم زندگی نیز گاهی دوربرگردانی نداره و اگر از خروجی یا دوربرگردانی رد شدی دیگه رد شدی و اونقدر آدم پشت سرت اومده و شاید وارد اون خروجی شده که دیگه فرصتی نه برای بازگشت هست، شاید همیشه یک شانس هایی باشه ولی خیلی خیلی کم هستن چون معمولا در اتوبان ها و مسیرهایی که آدم ها به سرعت در حال عبور هستن برای جلوگیری از حادثه دوربرگردان های کمی تعبیه میکنند، اینکه دوربرگردانی بعدی باشه یا نباشه بستگی به شانس شما داره.

ولی گاهی نیز باید با مسیر زندگی کنار بیای و سعی کنی از ادامه مسیر زندگی لذت ببری و به راهت ادامه بدی، فکر کردن به گذشته ها و توجه بیش از حد به دوربرگردان ها ممکن منجر به تصادف بشه و یا ادامه مسیرت بسیار طولانی بشه.
پس یادتون باشه گاهی مسیر زندگی دوربرگردانی برای بازگشت ندارد.

شما غلط کردین نشستید نود نگاه میکنید!


ساعت حدود ۲:۳۰ بامداد سه شنبه است، برنامه نود در حال پخش هست، چند بازی دیگه باقی مونده و عادل فردوسی پور بدلیل اینکه حدود ۱۰ دقیقه به پخش کشتی فرنگی جام جهانی فینال وزن ۶۶ کیلوگرم وقت داده درخواست میکنه ۷-۸ دقیق بهش وقت داده بشه تا بتونه چند بازی باقی مانده را هم پخش کنه.

یکباره یک تبلیغ فیلم پخش میشه و برنامه یک شب یک فوتبال که فینال بازی های آسیایی ۱۹۹۸ بانکوک هست پخش میشه!
همه بینندگان برنامه نود در بهت و حیرت هستند!


اصلا شما غلط کردین تا این موقع شب نشستید نود نگاه مکنید، شما مگه فردا کار و زندگی ندارید، فردوسی پور نشسته دری وری میگه شما هم نگاه میکنید !
مگه نمیدونید صدا و سیمای ایران یکی از دقیق ترین صدا و سیماهای جهان است که تمام برنامه هاش باید سر موقع پخش بشه و نمیتونه ۷-۸ دقیقه زمان بیشتر به فردوسی پور بده !
اصلا عادل فردوسی پور غلط کرد که زمان برنامه نود را به کشتی فرنگی فینال وزن ۶۶ کیلوگرم جام جهانی اختصاص داد !


برنامه امشب نود که به بررسی افتضحات تیم ملی فوتبال ساحلی هم بود زاویای جدیدی از فوتبال ساحلی را هم پدیدار کرد!
از عدم خرید یک بطری آب معدنی برای بازیکنان تیم ملی در فرودگاه فرانکفورت بدلیل صرف ناهار در ونیز و نبود منابع مالی، تیم ملی بدلیل دو برد پی در پی در ژاپن بازیکنان اجازه داشتن تفریح کنند و تا نیمه های شب گل یا پوچ بازی میکردن، مسائلی که مترجم تیم ملی فوتبال ساحلی بیان کرده و رئیس کمیته فوتبال ساحلی ایشون را به کناری بردن و گفتن پسرم سیگار نکش!

لیگ خلیج فارس جام ایرانسل

چند روز پیش خبری با این عنوان منتشر شد
انتقاد نمایندگان مجلس از تغییر نام لیگ فوتبال

به قول معروف: رنگ رخساره خبر میدهد از سر درون !
از عنوان خبر شروع میکنیم، اولین نکته حائز اهمیت این است که نام لیگ فوتبال ایران تغییری نکرده است و نام به این صورت شده است "لیگ خلیج فارس جام ایرانسل"

چند روز پیش هم مطلی با این عنوان نوشتم: جام ایرانسل چوب حراج به نام خلیج فارس نیست!

اما ادامه مطلب این موضوع را با مثال های بیشتری بیان میکنم تا این موضوع و ابعادش به درستی مشخص گردد

تعریف لیگ و جام:
لیگ و جام تعریفی هست که ۱۱۰ سال هست در فوتبال دنیا به صورت حرفه ای وجود داره ، اینجا نوشته لیگ باید یک اسپانسر داشته باشه ، حالا لیگ چی هست ؟ لیگ شامل چندین جام هست که شامل جام دوره ای اعم از دسته یک و دو و سه و جام حذفی و یا جام های مقطعی است ، مثلا ایران لیگ خلیج فارس هست که شامل جام اصلی ( که تا به حال اسم نداشته ) ، دسته یک جام آزادگان ، جام حذفی جام آزاد سازی خرمشهر هست ، جام های دسته یک و دو و حذفی نام دارند

حمایت مالی ( اسپانسر ) از جام های لیگ:
در تصویر زیر مشاهده میکنیم که اسناد که کنفدراسیون فوتبال آسیا در سال ۲۰۰۸ تدوین شده است در بند ۵ ذکر شده است که لیگ باید برنامه هایی برای کسب درآمد و حمایت مالی داشته باشد
و صراحتا این مطلب ذکر شده است :

5. Marketing
& Promotion : The league has centralised marketing system of the 
elements such as   media rights, certain sponsorships and 
merchandise  ,  The league has promotion strategie
اصل سند را از اینجا میتونید دریافت کنید


این یعنی کشورهای عضو کنفدراسیون فوتبال آسیا می بایست تا سال ۲۰۱۲ راهکارهایی را بخش بازایابی لیگ داشته باشند که عبارتند از حقوق رسانه ای ( صدا و سیما ) و معیارهای جذب اسپانسر برای لیگ
بالاتر ذکر کردم لیگ یعنی مجموعه ای از جام ها، یعنی برنامه های جذب اسپانسر برای جام سطح اول حرفه ای که امسال این کار انجام شده است تا جام سطح اول از لیگ خلیج فارس دارای یک حامی مالی مطابق بند ۵ معیارهای کنفدراسیون فوتبال گردیده است

اینها از مواردی هست که در صورت عدم رعایتش باعث کم شدن سهمیه ایران در لیگ قهرمانان آسیا در سال ۲۰۱۳ میگردد

معیارهای جذب اسپانسر:
در یکی از بحث هایی که با خیزران داشتم اشاره کرد از سال آینده مثلا برند پنبه ریز میاد و اسپانسر جام میشه بعد میشه جام پنبه ریز !
اولین نکته در جذب اسپانسر برای جام ها قدرت رسانه ای برند مورد نظر است، به طور مثال ایرانسل یک برند با سطح مخاطبان در سطح کل کشور ایران است ولی برند مثلا پنبه ریز یک برند با سطح مخاطبان خاص است ، پس بنابراین هیچ گاه برند هایی مانند پوشک فلان ، روغن مایع فلان ، صنایع پلاستیک فلان نمی توانند اسپانسر جام های سطح بالا در لیگ ها شوند !
در بخش دوم قدرت برند در سطح جهانی یا کشور است، مثلا هواپیمایی کیش ایر ایران هر چقدر هم به لحاظ مالی قوی باشد هیچگاه بدلیل نداشتن بازار بین المللی نمی تواند اسپانسر مسابقات در سطح جام جهانی گردد، یا به طور مثال طلاسازی ایکس در شهر اصفهان هر چقدر هم قدرتمند باشد بدلیل نداشتن سطح مخاطب در کل ایران نمی تواند اسپانسر جام ( به صورت نامگذاری ) سطح اول در لیگ های فوتبال ایران شود.

مثال دیگه تبلیغات دور زمین در مسابقات فوتبال در قاره آسیا است ، اسپانسر ها و برندهای حامی مسابقات فوتبال می بایستی در ۲/۳ کشورهای عضو بازار تبلیغاتی داشته باشند ، هواپیمایی امارات یک برند معتبر در تمامی آسیا است ولی به طور مثال هواپیمایی زاگرس یک شرکت هواپیمایی با سطح فعالیت محدود است

مثال دیگه عدم ورود شرکت های تولید کننده سیگار به مسابقات فوتبال است که این نوع تبلیغات در فوتبال منع شده است

چون دیگه ۲.۵ میلیارد تومن رقمی نیست و این روزها دیگه هر برند ۲.۵ میلیارد سرمایه داره ولی هر برندی نمیتونه اسپانسر مسابقات جام در لیگ شود

همه این موارد را از بخش بازاریابی و روابط بین الملل فیفا ، ای اف سی و فدراسیون فوتبال میتونید دریافت کنید

در فیفا ، کنفدراسیون فوتبال آسیا، یوفا ، فدراسیون فوتبال ایران معیارهایی برای جذب اسپانسر وجود دارد، به طور مثال در فیفا قانون جذب اسپانسر برای جام جهانی به این صورت است که برند اسپانسر مثلا هیوندای در کنار نشان جام جهانی در کلیه رسانه ها درج میگردد ولی نام جام جهانی هیچ گاه به نام جام جهانی هیوندای تغییر نمیکند ، این قانون برای لیگ قهرمانان اروپا و آسیا نیز جاری است، نمونه دیگر اسپانسر DHL از لیگ قهرمانان آسیا است که در کنار نشان و زمان سنج بازی ها درج میگردد ولی نام جام به DHL تغییر نکرده است

به طور مثال یوفا برای بحث اسپانسر یورو ۲۰۱۲ یک کارگاه آموزشی برگزار کرد
یک نمونه از راهنمای اسپانسر برای سایت فیفا دات کام

این قانون در مسابقات لیگ کشورها متفاوت است و مطابق معیارهای کسب درآمد لیگ ها نام جام مربوطه به نام اسپانسر نامگذاری میگردد به طور مثال :
La Liga BBVA اسپانیا
Serie A TIM ایتالیا
Barcleys Premier League انگلیس
ایران هم امسال لیگ خلیج فارس جام ایرانسل شده است

ایران عضویت یک کنفدراسیون و حضور در مسابقات سطح اول آسیا را پذیرفته و باید یک سری معیارها را رعایت کنه تا بتونه همچنان در اون سطح حضور داشته باشه ، مثل عضویت در سازمان تجارت جهانی !

نکته آخر هم این هست که نام ایرانسل صرفا یک نام محلی برای داخل ایران است ، در عرصه آسیایی نامی از ایرانسل نیست چون ایران نماینده هاش از لیگ اعزام خواهند شد، در آسیا میگن لیگ خلیج فارس ۴ نماینده داره که شامل ۳ نماینده از جام و قهرمان جام حذفی است و لیگ همچنان در عرصه جهانی و آسیایی با نام لیگ خلیج فارس شناخته میشود

جام ایرانسل نام جامی است که تا دیروز از زیر مجموعه لیگ خلیج فارس نام نداشته است
قبل از بیان مطالب و موضع گیری های احساسی کمی مطالعه کنید و بعد نظر خود را ابراز نمائید ۷ با مطالبی که بیان کردم فکر میکنم جام ایرانسل خالی از اشکال باشد و نام خلیج فارس نیز حفظ شده است و نامی نه خرید و فروش شده است و نه نام لیگ عوض شده است !

لیگ با جام فرق دارد !

جام ایرانسل چوب حراج به نام خلیج فارس نیست !

چند روزی خبری بدین مضمون منتشر شد
با امضاي قرارداد بين رئيس سازمان ليگ برتر كشور و مديرعامل ايرانسل، مسابقات فوتبال ليگ برتر سال 90-91 ايران با نام 'ليگ برتر خليج فارس، جام ايرانسل 'كليد خورد

خیزران هم در وبلاگ یک متن بسیار تندی با این عنوان منتشر کرد
خلیج فارس را ۲.۵ میلیارد تومان فروختیم

اما اصل قضیه چی هست و چه اتفاقی افتاده !
مسابقات فوتبال طبق قوانین فوتبال حرفه ای در دوره مسابقاتی تحت عنوان لیگ برگزار میگردد و هر لیگ شامل یک سری جام هست ، مثلا بوندسلیگا نام مسابقات فوتبال آلمان است که شامل چندین جام است ، که شامل بوندسلیگا ۱ و ۲ و دی بی اف پوکال ( جام حذفی ) است
اطلاعات بیشتر در مورد بوندسلیگا در ویکی پدیا
اطلاعات بیشتر در مورد لا لیگا در ویکی پدیا
اطلاعات بیشتر در مورد کالچو در ویکی پدیا
اطلاعات بیشتر در مورد لیگ برتر در ویکی پدیا
اطلاعات بیشتر در مورد لا شامپیونه در ویکی پدیا

هر کشوری یک لیگ اصلی دارد و هر سال شامل چند جام میگردد که این جام ها هر ساله به نام اسپانسر نامگذاری میگردد ، به طور مثال در فصل ۲۰۱۰-۲۰۱۱ یا ۲۰۱۱-۲۰۱۲ لیگ کشورهای اروپایی به شرح زیر است :
انگلیس : لیگ برتر انگلیس در فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲ با نام جام Barclays Premier League برگزار میگردد که این جام به اسم شرکت Barclays است.
ایتالیا : کالچو در فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲ با نام Serie A TIM برگزار میگردد و شرکت Telecom Italia Mobile حامی جام است.
اسپانیا : لا لیگا در فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲ با نام Liga BBVA برگزار میگردد که متعلق به گروه BBVA اسپانیا است.

به همین ترتیب همه کشورها یک عنوان لیگ اصلی دارن و جام هر ساله به اسم اسپانسر حامی جام برگزار میگردد ، امسال شرکت ایرانسل حامی دوره ۱۳۹۰-۱۳۹۱ لیگ خلیج فارس شده است و این دوره با نام لیگ خلیج فارس جام ایرانسل برگزار میگردد

این اتفاق را باید به فال نیک گرفت نه اینکه بدون مطالعه و بدون آگاهی از قوانین کسب درآمد در فوتبال حرفه ای علیه اش جبهه بگیریم ! این یک روند عادی و قانونی در کلیه کشورهای عضو فیفا است که برای برگزاری لیگ حرفه ای و لیگ برتر باید اون لیگ کسب درآمد داشته باشه ، فوتبال ایران دولتی هست و دولت هزینه برگزاری مسابقات را میداد ولی برای اینکه بتونیم معیارهای کنفدراسیون فوتبال آسیا را برای فوتبال حرفه ای داشته باشیم و امتیاز کسب کنیم باید فوتبال در آمد داشته باشه ، نامگذاری جام ( نه لیگ ) نیز یکی از شیوه های کسب درآمد است.

اولین نکته حائز اهمیت این هست که نام لیگ خلیج فارس عوض نشده است و فقط نام جام ایرانسل به لیگ خلیج فارس اضافه شده است یعنی : لیگ خلیج فارس جام ایرانسل

خیزران در مطلب اش اینگونه نوشته :
بهتر نبود اصلا این اسم را به عرب هایی که مدعی نام خلیج عربی هستند واگذار می کردیم؟ به نظرم آنها حاضر بودند پول بیشتری بدهند!
طبق برخی قوانین ثبتی یک سری از برندها و نام های تجاری اصلا نمیتونند در کشوری فعالیت کنند ، مثلا امارات ایرلاین قصد داشت تا اسپانسر لیگ برتر انگلیس بشه ولی چنین اجازه ای بهش داده نشد و به سمت باشگاه هایی همچون آرسنال رفت ، در ایران هم طبق قوانین ثبتی چنین برندهایی نمیتونند در ایران فعالیت کنند مگر اینه مانند ایرانسل شرکای ایرانی نیز داشته باشند که برای لیگ برتر ایران هم همین گونه است ، گرچه اصلا بحث عوض شدن نام از خلیج فارس به ایرانسل مطرح نبوده که الان بخواهیم در مورد نامگذاری یا فروش نام لیگ و جام به عرب ها مذاکره کنیم و مبلغی را دریافت کنیم.

لیگ حرفه ای ایران ( لیگ خلیج فارس ) در ایران شامل جام لیگ برتر ، جام آزادگان ( دسته یک ) و جام حذفی است ، در گذشته فوتبال سطح اول را با نام لیگ برتر میشناختند که الان این جام مانند آزادگان صاحب نام شده است ، در گذشته هم نام هایی همچون جام تخت جمشید روی  این جام وجود داشته که البته سازمانی یا شرکتی برای نام هایی همچون تخت جمشید و آزادگان مبلغی برای اسپانسری پرداخت نمیکنه!
اطلاعات بیشتر در مورد لیگ خلیج فارس

البته این نکته را هم ذکر کنم برای اسپانسر نام جام مبلغ ۲.۵ میلیارد تومان بسیار ناچیز است ، فکر میکنم چنین برندی در سطح جام حداقل ارزشی حدود ۲۰ میلیارد تومان داشته باشه ، چون با این مبلغ هر کسی میتونه اسپانسر برای یک جام بشه !
البته این نکته را هم توجه داشته باشید که وقتی صدا و سیما با سود بالای ۱۰۰ میلیارد تومان ( از تبلیغات قبل و بین و بعد از مسابقات ) از پخش مسابقات فوتبال فقط ۳ میلیارد تومان بابت حق پخش به فدراسیون فوتبال پرداخت میکنه نباید انتظار داشت ایرانسل بدون سود از فوتبال بیش از ۲.۵ میلیارد پرداخته کنه !

این مسائل جزئی از فوتبال حرفه ای و قوانین مربوطه اش هست و فوتبال باید به این سمت بره که بتونه درآمد زایی داشته باشه ، نمیشه ما بخواهیم فوتبال امون حرفه ای بشه و تبدیل به یک صنعت بشه ولی همون تفکر سنتی را داشته باشیم که فلان کار مسخره است یا جالب نیست ، اینها فوتبال حرفه ای است و قوانین فوتبال حرفه ای به این صورت هست
در بسیاری از شبکه های اجتماعی نسبت به این موضوع واکنش نشون داده شده ، که همه بدلیل ناآگاهی از اصل موضوع و روند برگزاری و این نامگذاری بوده است
نه به چیزی چوب حراج زده شده و نه چیزی عوض شده و نه اسمی فروخته شده ، جامی که تا پارسال اسم نداشته امسال بواسطه حضور یک اسپانسر به اسم ایرانسل صاحب اسم شده و نام جام ایرانسل شده است

خیزران اول مطلبش نوشته بود :
میان طرز فکر ما ایرانی ها وقتی پای رایانه نشسته یم و در مورد امری که مستقیما به ما مربوط نمی شود نظر می دهیم تا زمانی که خودمان به تنهایی یا به صورت جمعی مصدر کاری هستیم، زمین تا آسمان فرق است

گذشت ؛ از حرف تا عمل

یک نفر با چاقو یکی را کشته ، قاتل اون لحظه مست بوده یا نوجوان بوده یا عصبی بوده ؛ خبرش همه جا پخش میشه ، آدم های به ظاهر روشنفکر اولین کاری که میکنند بدون اینکه مثلا بدونند خانواده مقتول جوان اشون که مثلا نزدیک ازدواجش بوده را از دست دادن توی فیس بوک یک کمپین درست میکنند که ده هزار لایک بگیره تا برای بخشش فلانی اقدام کنند
اصلا منظورم این نیست موافق اعدام یا ... هستم

ولی شاید در نظر گرفتن یک مجازات سنگین بتونه از حوادث مشابه جلوگیری کنه

خیلی از مردم تا اتفاقی برای خودشون نیافته خیلی روشنفکر هستند ، در حرف نشستند کنار گود و روشنفکرانه از بخشش و گذشت حرف میزنند و نشون میدن چه قلب بزرگی دارند بدون اینکه حتی ذره ای درک کنند که اون کسی که حادثه دیده و یا خانواده اش چه عذابی میکشند
بقیه که شاهد ماجرا هستند نمیدونند چه زندگی هایی نابود شده و چه سرونوشت هایی عوض شده نشستند و بزرگروارانه از بخشش اشون صحبت میکنند

بله گذشت خیلی خوبه ، اقدام قابل تحسینی هم هست
ولی قبل از هر اقدام روشنفکرانه کمی فکر کنیم
ولی از قدیم گفتن توبه گرگ مرگه

در همین زمینه : روایت تصادف

نردبان زندگی

برای بالا رفتن در زندگی دو راه وجود دارد ، استفاده از پلکان و نردبان یا اینکه پا روی شونه های کسی بزاریم

بلند قد ترین فرد کره زمین تنها ۲۴۲ سانتی متر قد دارد
بعضی از آدم ها در زندگی برای بالا رفتن از شانه های دیگران استفاده میکنند
حتی اگر پا روی شونه های بلند قد ترین انسان هم بزاریم که تعدادشون خیلی کم هست به اندازه ۲۴۲ سانتی متر یا کمتر بالا میرویم ، بقیه دیگه در حد ۱۷۰-۱۸۰ سانتی متر هستند ، پس استفاده از شونه های دیگران فرد را زیاد در زندگی بالا نمی‌بره

سعی کنیم توی زندگی امون برای بالا رفتن یک نردبان یا پلکان بسازیم ، نردبان های محکمی بسازیم که بلند تر از شونه های قد بلند ترین انسان کره خاکی باشه ، یک نردبان قابل اطمینان تر و محکم تر از شونه های انسان هاست تا بتونیم بیشتر از شونه های بلند قد ترین انسان روی کره زمین بالاتر بریم

قد من فقط ۱۸۰ سانتی متر هست ، شونه های باریک و کوچیکی دارم ، پس شونه های من برای بالا رفتن مناسب نیست ، شونه های من تحمل بالا رفتن کسی را نداره چون هر لحظه ممکنه خسته بشم و بخوام بشینم و کسی که روی شونه های من می ایسته ممکنه هر لحظه بیافته

اینو یادتون باشه توی زندگی اتون نمی تونید به شونه های کسی اطمینان کنید ، همین طور با طناب یا نردبان پوسیده نمی تونید بالا برید . توی زندگی اتون یک نردبان بسازید ، نردبانی که خودتون درست کردید و می تونید اون را هر چقدر که میخواهید بلندتر کنید و بالا و بالاتر برید و بدونید چجوری ازش میشه بالا رفت

نردبان کسی یا عده ای هم نباشید که هر دفعه از یک نردبانی میرن بالا و بعد اون نردبان را میزارن گوشه انباری ...

بالا رفتن کسی هم به خواست خداست ، بنده خدا هر کاری هم بکنه نمیتونه کسی را از نردبان زندگی اش پائین بیاره ، شاید کسی به خیال خودش فکر کنه که میتونه کاری کنه که دیرتر بره بالا ولی آخرش میره بالا چون خدا میخواد

در همین رابطه : خدا دوبار می‌خندد

شاید همسفر شویم ولی ...

اگر از میدان ونک قصد رفتن به میدان تجریش را داشته باشی دو دسته همسفر داری
دسته اول کسانی هستند که تجریش میروند و بهترین همسفران برای تو هستند
دسته دوم کسانی هستند که تا پارک وی یا اواسط مسیر فقط تو را همراهی خواهند کرد


دیروز با دوستی صحبت میکردم و این مثال را برایش زدم ، شاید نگاه بیرحمانه ای باشد ولی زندگی این روزها همین است

میدان ونک سوار تاکسی میشوی ، یک مسافر خانم بسیار زیبا کنار شما می‌نشیند ، شاد هم‌صحبت بسیار خوبی برای شما باشد ولی لزوما همسفر خوبی برای شما نیست
شاید اصلا مسیر شما با آن همسفر همیشه یکی نباشد
شاید آن فرد فقط و فقط برای زود رسیدن سوار همان تاکسی شده باشد که شما نیز سوار آن شده اید
شاید اصلا اون تاکسی اینقدر صدای موزیک اش ( بخونید حاشیه های دوستی ) زیاد باشه که خیلی زودتر از تاکسی پیاده بشه و بخواد با تاکسی دیگه ادامه مسیر بده
شاید اصلا اون فرد بخواد با اتوبوس سریع السیر ادامه مسیر بده
شاید دوست داشته باشه اون فرد نیم ساعتی توی پارک ملت وقتش را تلف کنه ولی شما چنین وقتی نداشته باشی
شاید اصلا اون همسفر یک مسافری باشه که برای وقت تلف کردن سوار اون تاکسی شده
شاید اصلا اون همسفر نرسیده به تجریش پیاده بشه و بره سمت یک سفارت ویزا بگیره یا دفتر هواپیمایی بلیطش را بگیره و راهی متفاوت تری از شما را طی کنه

هزاران شاید و اگر و اما وجود داره ولی هیچگاه شما در آن همسفری کوتاه به آن فکر نمی‌کنید و نمی‌کنیم
اگر حتی ذره ای تردید کردید و کردیم پایان همسفری است
سعی کنیم از همان همسفری کوتاه بیشترین استفاده و لذت را ببریم ، گپ بزنیم و از همصحبتی باهاش استفاده کنیم نه اینکه تا زمانی که با هم و در یک تاکسی نشسته ایم با بحث های بیهوده و اعصاب خردی طی مسیر کنیم

سعی کنیم بهترین همسفر را برای خودمون انتخاب کنیم ، کسی که همسفر ما تا تجریش باشد و شاید هنگامی که به مقصد اولیه رسیدیم برای مقصدها و سفرهای بعدی برنامه ریزی کنیم
زندگی تشکیل شده از سفر و همسفر ، اون سفر - حتی کوتاه - زندگی ماست و اون همسفر کسی که ما را در این سفر تا مقصد نهایی همراهی میکنه

پی نوشت :
میخواستم دو دسته وسیله سفر را هم مثال بزنم :

و برای وسیله سفر
دسته اول تاکسی هایی هستند که تا تجریش میروند و بهترین وسیله برای تو هستند
دسته اول تاکسی هایی هستند که تا تجریش میروند و حداقل برای زود رسیدن میتوانی از آنها استفاده کنی
ولی دیدم نگاه وسیله ای به همسفرها خیلی بی‌رحمانه است و لزوما یک راننده تاکسی نمیتونه همسفر خوبی باشه :)

شروع داستان

داستان از جایی شروع می‌شود که ماجرا تمام شده است!

خدا دوبار می‌خندد


دفعه اول
زمانی است که می خواهد کسی را به اوج برساند
درحالی که تمام دنیا سعی می کنند که او را به زمین بزنند
دفعه دوم
زمانی است که می خواهد کسی را به زمین بزند
در حالی که تمام دنیا می خواهند او را به اوج برسانند.