این روزهای من یک جورایی داره سخت میگذره , نا شکری نمیکنم ولی خب مشکلات داره زیاد میشه , یک جورایی داستان تیم بلاگر داره واسم تکرار میشه , مشکلات سخت کاری و فشار یکی از کارها تقریبا همه چیز را به هم ریخته , از دست دادن یک سری چیزا را الان نمیتونم بگم ارزش داره یا نه ولی خب یک سری حمایت را دارم از دست میدم و از دست دادم !
مشکل توی کار و بواسطه کار پیش میاد ولی میخوام این روزها به مسائل مالی کارم توجه کنم , کاری که واسم سودی نداره را حداقل جوری پیش برم که فردایی - مثل امروز - که مشکل داشتم حداقل بدونم به لحاظ مالی ارزش داشته که یک سری چیزا را از دست بدم و یا حداقل مشکلات جسمی که پیش میاد را بگم یک روزی جبران شده و حالا این مشکلات بعدیش هست که اومده ولی خب این اتفاق تا حالا توی کارم نیافتاده .
درد و مشکلات جسمی ناشی از کار مثل ریشه های یک درخت داره ذره ذره توی وجودم پیشرفت میکنه , امیدوارم این همه سختی و مشکل ارزش داشته باشه .
دوست دارم کار انجام بشه به هر قیمتی ولی این روزها این قیمت داره واسم خیلی گرون تموم میشه , خیلی گرون ...
این روزهای من
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۳ نظر:
امیدوارم هرچه زودتر مشکلاتتون کم بشه... و یا لاقل ارزونترشه!
چرا يك هفته ست نمي تونم كامنت بذارم؟
نمیدونم ناشناس عزیز , مشکلی که نیست توی وبلاگ !
ارسال یک نظر