چاقوکش چاقو نمیکشد

دو نفر از گنده لات های یک محل هستن که هر دو به چاقو کشی شهرت دارند.
چاقو کش اولی را همه ازش حساب میبرن چون به چاقو کشی شهرت داره چاقوش توی جیبش هست ولی به ندرت چاقو میکشه واسه همین همه ازش حساب میبرن تا مبادا دعوایی بشه و این چاقو بکشه چون همه تعریف چاقو کشی هاش را شنیدن ولی کسی ندیده چاقو بکشه.
چاقو کش دومی را کسی مثل اولی ازش حساب نمیبره چون توی هر دعوایی گاه و بیگاه چاقو میکشه و همیشه چاقوش دستش هست، اینقدر چاقو کشیده که دیگه همه میدونند چجوری چاقو میکشه و راه مقابله باهاش را بلد هستند و اکثرا وقتی چاقو کشیده هیچ اتفاقی نیافتاده واسه همین کسی ازش نمیترسه.

وقتی یک ابزاری در اختیار دارید بدونید کی و چه زمانی ازش استفاده میکنید، مخصوصا اگر این ابزار به نوعی به کار و قدرت شما مربوط باشه، تهدید به انجام دادن کاری، تهدید به مثلا استعفا ابزارهایی هستند که باید بدونید چه زمانی از اونها استفاده میکنید، اگر گاه و بیگاه باشه و بارها تکرار بشه دیگه تهدید شما اون تاثیر لازم را نداره و میگن ای بابا دوباره صبح شد و فلانی تهدید کرد بعدش هم میگن بیخیال دیگه تا ظهر یادش رفته !