از "وام خرید منزل" تا "وام رهن اجاره منزل"

چند سال پیش - حدود 5 سال - پیش رفتم بانک مسکن حساب باز کردم ، گفتم یک روزی خواستم خونه بخرم یک وام باشه که بتونم خونه بهتری بخرم ، با حساب کتاب ها و گفتن 100 نوع فرمول - بخونید بامبول - که اینجوری پول میدن و نمیدن حساب را باز کردم !

در راه برگشت به خونه که داشتم پیاده میرفتم زنگ زدم به بابا و ازش پرسیدم بابا فلان سال اجاره چقدر بوده و الان چقدره ؟
بابا مبلغی که گفت را حسابش را کردم دیدم حدود 25 برابر شده و طی این 4-5 سال اخیر که مهرورزی همه جای کشور را فرا گرفته تقریبا 3 برابر شده !

خلاصه حساب کتاب کردم دیدم 10 سال دیگه که اون وام حدود 20 میلیونی را که برای خرید منزل میدن باید 4-5 میلیون هم بزاریم روش و تقدیم صاحبخونه محترم برای اجاره یک ماه کنیم ، اگر هم بخوام خونه بخرم باید برم دورقوزآباد سفلی که هنوز آب و گاز و برق و تلفن نداره و باید با سگ ها همسایه بشیم خونه بخرم !

حالا دیگه خود بانک مسکن هم متوجه شده که این وام ها دردی از کسی دوا نمیکنه و دیگه تبلیغ خاصی برای خانه دار شدن شما نمیکنه و دیگه باید کم کم برن به سمت وام رهن منزل و وام خرید منزل را به وام رهن اجاره منزل تغییر بدن !

واقعا چی داره میگذره که زمین و ملک و خونه اینجوری داره رشد میکنه ؟
چرا بقیه شهرها اینقدر دور افتاده و محروم هستند که مثلا فناوری که باهاش سر و کار داریم فقط توی 2-3 تا شهر باشه !

من خودم اگر روزی بخوام ایران زندگی کنم دوست دارم برم یک شهر کوچیک زندگی کنم که شلوغی شهرهای بزرگ را نداشته باشه ولی میبینم اگر برم شهر کوچیک تر واقعا هیچی برای زندگی مساعد نیست حتی اینترنت پر سرعتی ندارم که بتونم باهاش کار کنم و مثلا دفترم را فلان شهر مستقر کنم و به ناچار مجبورم به سمت شهرهای بزرگتر برم ، این موضوع زندگی بسیا مفصل و انشالله بعدا بهش میپردازم .

در آخر اینکه دلتون را وام خرید منزل و غیره خوش نکنید که باید برین کارتن خواب بشین

خبر رسید که تیغ فیلترینگ دچار شدم

میدونستم وقتی از فوتبال کثیف آغشته به سیاست می نویسم ، وقتی از سیاست غلط دولت در ماه رمضان می نویسم ، وقتی از عباسی نامی مینویسم که چند ساعت رسانه را بهش اختصاص میدن تا خزعبلاتی بگه که به عقل انسان سالم هم نمیرسه ، وقتی از بی سوادی رئیس کل بانک مرکزی میگم ، وقتی از فوتبالی میگم که جولانگاه سیاسیون شده ، به تیغ فیلترینگ دچار میشم ، مهم نیست این روزها هم میگذره یعنی امیدوارم بگذره !

به هر حال دولت در نقد پذیرترین حالت ممکن قرار داره

باز هم می نویسم مثل هزاران هزار وبلاگی که نوشتن و فیلتر شدن و هنوز هم می نویسند ...
من را در گوگل ریدر با خروجی زیر دنبال کنید .
http://feeds.feedburner.com/21aban


رئیس بانک خصوصی ظاهربین و مشتری

امروز برای انجام یک کار بانکی به یکی از بانک های خصوصی که نزدیک خونه هست و توش حساب دارم مراجعه کردم ، یک چک با مبلغ بالا گرفتم و بعد ریختم به حساب شخصی خودم ، متصدی باجه چند بار گفت این پول را چک بین بانکی میخواهین یا حساب باز میکنین و غیره تا اون پول توی همون بانک بمونه ، دفترچه ام درآوردم و گفتم حساب دارم توی همین شعبه و میریزم به حسابم ، یک لبخند رضایتی زد و کار بانکی را انجام داد .

داشتم از بانک میرفتم بیرون یک دفعه صدام کرد که رئیس بانک کاریم داره ، رفتم دفتر رئیس بانک و خیلی سلام احوالپرسی و تشکر بابت داشتن حساب و این بحث ها ، شروع کرد به توضیح دادن اینکه انواع حساب ها چجوری هست و این حساب ارزی چه سودی داره و اون حساب چی هست و چجوری بهتره با حساب کار کنیم  و اینا ...

گفتم یک لحظه اجازه بدین ، من یک سال پیش با همین حساب و همین گردش حساب و همین سقف واریز و ... اومدم توی بانک اتون گفتم این حساب ها چجوری هست و حساب جاری و غیره به چه صورت هست ؟ شما همین جا حتی جلوم بلند نشدین حتی باهام دست هم ندادین و سرتون به کارتون گرم بود و سرتون را هم بلند نکردین و بعد گفتین برم دفترچه حسابم را بیارم ، رفتم دفترچه ام را آوردم گفتین باید جواز کسب و غیره بیارم و خلاصه سرکارم گذاشتین ، چون من با تی شرت و شلوار جین بودم ولی امروز که با پیرهن و شلوار و یک کمی رسمی تر اومدم شما دارین اینجوری برخورد میکنین !

گفتم من دیرم شده باید برم شما هم سعی کنین اینقدر ظاهر بین نباشین من همون کسی هستم که با لباس اسپرت اومدم تحویل نگرفتیم ولی با یک پیرهن و شلوار نظرتون عوض شد !
هر وقت ظاهر بین نبودین اون موقع هم شما و هم بانک اتون و هم مملکت پیشرفت میکنه ولی تا زمانی که این رفتار باشه وضع همینی هست که میبینید .