اي ستاره ها



اي ستاره ها كه بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته ايد
اي ستاره ها كه از وراي ابرها
بر جهان ما نظاره گر نشسته ايد

آري اين منم كه در دل سكوت شب
نامه هاي عاشقانه پاره مي كنم
اي ستاره ها اگر به من مدد كنيد
دامن از غمش پر از ستاره مي كنم

با دلي كه بوئي از وفا نبرده است
جور بيكرانه و بهانه خوشتر است
در كنار اين مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه هاي زيركانه خوشتر است

اي ستاره ها چه شد كه در نگاه من
ديگر آن نشاط و نغمه و ترانه مرد
اي ستاره چه شد كه بر لبان او
آخر آن نواي گرم عاشقانه مرد

جام باده سرنگون و بسترم تهي
سر نهاده ام بر روي نامه هاي او
سر نهاده ام كه در ميان اين سطور
جستجو كنم نشاني از وفاي او

اي ستاره ها مگر شما هم آگهيد
از دو روئي و جفاي ساكنان خاك
كه اين چنين به قلب آسمان نهان شديد
اي ستاره ها ، ستاره هاي خوب و پاك

من كه پشت پا زدم بهرچه هست و نيست
تا كه كام او ز عشق خود روا كنم
لعنت خدا به من اگر به جز جفا
زين سپس به عاشقان با وفا كنم

اي ستاره ها كه همچون قطره هاي اشك
سر به دامن سياه شب نهاده ايد
اي ستاره ها كر آن جهان جاودان
روزني بسوي اين جهان گشاده ايد

رفته است و مهرش از دلم نميرود
اي ستاره ها ، چه شد كه او مرا نخواست
اي ستاره ها ، ستاره ها ، ستاره ها
پس ديار عاشقان جاودان كجاست ؟

فروغ فرخ زاد
تيرماه 1334 - اهواز

غم تنهايي

چرا وقتی که آدم تنها میشه
غم و غصه اش قد یک دنیا میشه
میره یک گوشه پنهون میشینه
اونجا رو مثل یه زندون میبینه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت میکنه
وقتی که تنها میشم اشک تو چشام پر میزنه
غم میاد یواش یواش خونه دل در میزنه
یاد اون شب ها می افتم زیر مهتاب بهار
توی جنگل لب چشمه می نشستیم من و یار
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه
میگن این دنیا دیگه مثل قدیما نمی شه
دل این آدما زشته دیگه زیبا نمی شه
اون بالا باد داره زاغه ابرا رو چوب میزنه
اشک این ابرا زیاده ولی دریا نمیشه
غم تنهایی اسیرت میکنه
تا بخوای بجنبی پیرت می کنه

پيراهن جديد تيم ملي



پيراهن جديد تيم ملي خيلي ساده است اما قشنگه
كاش ميشد بهتر بشه اما طرحهاي پوما بهتر نميشه ، كلا توي طراحي از بقيه جاها عقب تره

2 ارديبهشت

شعر ها هر كدوم يك حال و هوايي را مي رسونه ، هر وقت شعر اينجا گذاشتم بدون واقعا يك چيزي توش هست .
اگه نباشه يك پي نوشت مي ذارم !

مي خوام باز مثل 4-5 سال قبل بنويسم و باشم ، يك دستي به سر و گوش وبلاگ و وب سايتم بكشم و كلي سايت شخصي ديگه ... خيلي كار نكرده دارم ، اما الان برگشتم ، فقط الان يك آرزو دارم دعا كنين بشه ، نپرسين فقط دعا كنين ، همين ، دعا كنين هموني كه مي خوام بشه

فردا صبح دانشگاه و عصرش هم يك كلاس ديگه يك كلاس تازه شروع ميشه ، اما اينبار به خاطر شرايط فعليم خيلي حساس تره ! يادش به خير وقتي 18-19 سالم بود ، بار اول مي خواستم برم سر كلاس چقدر تمرين كردم ! 20-30 دقيقه اول سرم پائين بود ، چون اگه مي خنديدم بايد با جارو و خاك انداز جمعم مي كردند ! اما الان 5 سال گذشته و خيلي پخته تر شدم ...

دارم واسه كارم هم روي پروژه Hyper Content ها كار ميكنم ، تا نصفه شب مي گردم ، منظورم اين سيستم هاي مديريت محتوا نيست ...

امروز يك اتفاقي افتاد خيلي عصباني شدم ، توي كار و تدريس و بر خورد با ديگران اصلا عصباني نمي شم كه بعضي ها شيطونيشون مي گيره و مي خوان منو عصباني كنند ، در كمال خونسردي و آرام ، چون اگه جوش بيارم بد چيزي ام !!
اتفاقي كه انتظارش نداشتم افتاد و فقط مي گم كه بد هيچ كس را نمي خوام ، هيچ كس ، قسم مي خورم ، چون مي دونم خدا جاي حق نشسته ...
هر كس اون لحظه منو ديد مي دونست چقدر عصبانيم ، يعني واقعا اگه مي تونستم يك مشت جانانه تو چونه طرف خرج مي كردم ، كه حال بياد و منم حال كنم ، من مي گم مشت تو يك چيزي فرض كن ، اما اين خيلي بالاتر از اونه كه فكر مي كني ...

اما فقط اين يك بيت را مي گم و بهش ايمان ميارم :
اشتباهي كه همه عمر پشيمانم از آن
اعتماديست كه بر مردم دنيا كردم


خلاصه ديگه هم ...
اين ADSL خيلي بعضي وقتا مزخرف ، خيلي ها .
دانشگاهم شده قوز بالا قوز
آقا خوشم نمياد ، حالم از C++ به هم مي خوره ، آخه مامانم كه نميدونه C++ يعني چي يك دفعه !!!
چيكار كنم ؟! اما اگه ترم 1 را رد كنم ، دكترا مي گيرم !
حالا بخند ، اما مي گيرم مطمئن باش :D

كلا با كساني كه وبلاگشون توي بلاگ اسپات خيلي حال مي كنم
بعد هم من هميشه اين شخصيت وبلاگ نوشي برام جالب بوده كه چرا ديگه نمي نويسه ؟! همه بهش لينك دادند اما كسي نمي دونه كيه ؟!
اي لعنت بر اين دنياي مجازي
ريشه اش را بكنند !!!

امروز داشتم ليمو ترش مي خوردم ، ياد مامان بزرگ خدا بيامرزم افتادم ، چقدر آب ليمو گرفته بوديم و مامان بزرگم تند تند شربت آب ليمو بهمون اون روز داد ، خيلي واسم مامان بزرگم با ارزش بود ، خيلي زياد و شب تولدم عمرش را داد به شما ... .

بگذريم
بزودي در ساعت صفر مي نويسم
منتظر باشيد

پايان هفته ها انتظار ...


فقط چند ساعت ديگه مشخص ميشه
پايان 30 هفته انتظار ، 30 هفته رقابت
از تموم بازي هاي عمرم اين بازي مهم تره
از تموم بازي هايي كه دنبالش بودم
حق استقلال قهرمان بشه
همه بهش اعتقاد داريم ، همه هواداران از صميم قلب ، همه آبي ها از ته دل آرزشونه
حتي از تموم بازي هاي استقلال - پرسپوليس كه با شهراد كل مي انداختيم واسم مهمتره
فقط 3 ساعت ديگه با قهرماني به آرامش مي رسم ، همين

اوج احساس و شور و هيجان تا 45 دقيقه ديگه در آزادي
اميدوارم با قهرماني استقلال تموم بشه اين انتظار
منتظريم پسران آبي
فعلا يا حق

ماهي ها هم عاشق مي شوند

داستان داستان سفر و انتظار است
داستان ، داستان يك نگاه نيست
داستان ، داستان يك لحظه نيست
داستان ، داستان يك روز و 2 روز نيست

داستان ، داستان هزاران نگاه است
داستان ، داستان هزاران لحظه است
داستان ، داستان يك عمر خواهد بود

اين جمله را خيلي دوست دارم
ماهي ها هم عاشق مي شوند

مرا از صليبم پايين بكشيد!
كتاب ها دروغ نوشته اند
وقتي لب هايت براي يك چكه عشق چاك خورده اند
مسيح هم اگر باشي
وسوسه عاشق شدن رهايت نخواهد كرد!


باز باران جواني سر گرفت
رعد و برق زندگاني در گرفت
باز سيل شور و شوق و اشتياق
اين كوير روح را در بر گرفت
باز رگبار خيال وصل يار
در دل نوميد ما سنگر گرفت
كشتي اميد دور از اتظار
در سكوت ساحلم لنگر گرفت
عشق ديگر بار توفان آفريد
مرغ دل باز هم بال و پرگرفت
از لحد برخاست شوق عاشقان
قصه ليلي و مجنون سر گرفت
عشق در وبلاگم

فردا


فردا پايان 30 هفته انتظاره
استقلال - برق
اميدوارم جشن قهرماني برگزار بشه
حاج رضا منتظريما
فردا آزادي همه اش آبي

راستي بازي ها چند چند است ؟

شخصيت

شخصيت و شغل و مقام و منصب هيچ كس را روي پيشوني اش ننوشتند ، كه ما بخواهيم بر اساس اون به كسي احترام بذاريم.
روي پيشوني كسي ننوشته دكتر يا مهندس يا كارمند و ... ، پيشوني همه سفيده.
احترام را به خاطر شغل نمي ذارند به خاطر ادب و وقار هر كس مي ذارند ، دليل نميشه اگه كسي لباساش مندرس بود يك تازه به دوران رسيده اي كه سوار يك سمند شده به خاطر اون و به خط عابر پياده مي رسه توقف نكنه .
ماشين ، ثروت ، خونه بزرگ هيچ كدوم شخصيت يك نفر را نمي رسونه ، شايد يك نفر لباس هاي كهنه اي بپوشه اما اونقدر مرتب باشه كه از كسي كه سوار يك ماكسيما ميشه تر و تميز تر باشه! كت و شلوار و كروات شخصيت نيست .
واسه كي بلند ميشيم ، اگه كسي لباساش يك كم كهنه بود آيا دليل ميشه كه جلوش بلند نشيم ؟
هر كسي كه توي پياده رو ميره روي پيشوني اش ننوشته چيكاره اس كه بهش راه بديم يا نه !

ما احتراممون به هر كسي بابت چيه ؟
لباس ، پول ، مقام ، ماشين ؟

فريب

يادته بهم مي گفتي
ديگه تنهات نمي ذارم
پاي لحظه هات ميشينم
رو دلت پا نمي ذارم
همه حرفات دروغ بود
اينو تو چشات نخوندم
من ساده فكر مي كردم
قفل قلبتو شكوندم
كاش مي دونستم نگاهت
يك فريب عاشقانه است
شعر آشنايي ما
پر بغض اين ترانه است

كاوه يغمائي

اين آهنگ از كاوه يغمائي ، خيلي وقت بود دنبالش بودم ، بهزاد عزيز مدير وبلاگ دوستداران يغمائي برام فرستاد و ديگه دارم باش الان كلي حال مي كنم ، مرسي بهزاد ، توي آلبوم جديد كاوه كه كاناداست الان مياد ، منتظرش باشيد و تو كف آلبوم كه خواهد اومد

يك وبلاگ

وبلاگ مريم به اسم "پيشنهاد تو"
http://maryamb.blogfa.com

خوب مي نويسه ، مثل خودم
زياده گويي نمي كنه ، ساده و روزانه مينويسه

پي نوشت: پيشنهاد سرآشپز ، بخونينش

موبايل

اگر يكبار زنگ زدين كسي اون بي صاحب شده اش را جواب ندادا بدونين حتما يك قبرستوني (دور از جون شما) داره يك غلطي (بازم دور از جون شما) ميكنه يا كپه مرگش را گذاشته ، خوب يكبار زنگ زدي بسه !
اه ، يك كاري نكنين كه ....


پي نوشت: نه خوب ببين آدم عصباني ميشه ، و گرنه من چاكر همه هم هستم دربست !

پروردگارا


به من آرامش ده
تا بپذيرم آنچه را كه نمي توانم تغيير دهم
دليري ده
تا تغيير دهم آنچه را كه مي توانم نغيير دهم
بينش ده
تا تفاوت اين دو را بدانم
مرا فهم ده
تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار كنند

جبران خليل حبران

عكس : آموزشگاه آرين انفورماتيك !

دبيرستان

امروز عصر يكي از همكلاسي هاي قديم را ديدم
من پرهام همون شاگرد تنبل سال دوم به بعد بودم
ديگه از سال دوم درس به قول معروف بهم حال نمي داد ، بد دهني بعضي از دبير ها توي دبيرستان ... ، چرت و پرت ها ، متلك ها ، خرد كردن جلوي ديگران ، دفتر پرت كردن ، آره اينا كارهاي همداني ، فروغي ، موسوي زادگان و .... معلماني كه چشم بسته مي خواستند تو كله من و امثال من چيز فرو كنند ، آخرش چي ؟! چند نفر به جايي رسيدند از اون درسا ؟! هان ، كجايين كه جواب بدين ؟
راهنمايي غلط به اصطلاح مشاور جز 3 سال بد بختي و اخراج از دبيرستان واسه يك درس عربي هيچي نداشت ! آره يك روز بهم گفتند ديگه روزانه جات نيست ، پرونده ام زير بغلم بگرد وسط سال دنبال دبيرستان شبانه ، دبيرستان شبانه صارميه براي پاس كردن درس عربي !

هر شب فقط مي گفتم خدا من كجام ؟ يعني من دارم تا شب ساعت 10 سر كلاسم ! اينا همش كه توي فيلما مي ديدم ، واقعا مي گم تا اون سال باورم نميشد شبانه يعني اين !

زياد اونجا نموندم ، 14000 تومن تو پاك شب ساعت 10:30 تا رفتن هنرستان
هنرستان رشته كامپيوتر معدل 19 و تمام ، گرچه درسها و معدل پائين سالهاي قبل و دروس عمومي معدلم را خراب كرد ، اما آخر دست گرفتم !

اما واقعا چند نفر راهشونو پيدا مي كنند ؟
چند نفر زير بار اين درسا جواب مي دهند ؟
دنيا روي رياضي فيزيك نچرخيده و نخواهد چرخيد ؟

پرواز را به خاطر بسپار

دلم گرفته است
دلم گرفته است

به ايوان ميروم و انگشتانم را
بر پوست کشيده ي شب مي کشم

چراغ هاي رابطه تاريکند
چراغ هاي رابطه تاريکند

کسي مرا به آفتاب
معرفي نخواهد کرد
کسي مرا به ميهماني گنجشک ها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردني ست

در همين زمينه :
فروغ فرخ زاد

الان مي فهمم ....

الان مي فهمم چقدر گفتنش براش سخت بوده
الان مي فهمم چي كشيده
خيلي سخته
خيلي زياد هم سخته
چون نميشه گفت
يك حس
يك حس همراه با ترس
نه اون ترسي كه فكرشو مي كنين نه ، يك ترس خاص
اما نمي دونم چيه ؟

اگه گفتين چي سخته حالا ؟

يكشنبه

استقلال بازي داره ، توي اصفهان ، اميدوارم جشن قهرماني توي اصفهان گرفته بشه ، تساوي پاس و برد احتمالي استقلال امروز مي تونه همه چيز را تموم كنه و دغدغه فكري امروز خيلي ها را تا آخر هفته ازشون بگيره و تا پايان يك هفته تا پايان بازي ها استقلال قهرمان بشه ، اگه بشه چي بشه ، تووووووووووپ

كاشكي ميتونستم برم ورزشگاه به ياد چندين سال پيش
منتظرم تا عصر
تماشا از تلويزيون، چاره اي جز اين نيست !

دوست

بزرگ بود و از اهالي شهر

اگه با كسي دم از دوستي مي زني ، دوستي براي لحظه لحظه هايش باش ، براي لحظه لحظه هايت ، نه زماني كه تنهايي يا حوصله ات سر رفته ، از دستت خيلي دلگيرم

خيلي چيزا كه به چشم بياد ندارم ، اما خيلي چيزاي ديگه دارم كه اونا ندارند ، اينو از خودم مطمئنم

همين ، حالا بشين فكر كن تو كي هستي
تو كجايي و من كجام
من كه اين كارا نكردم دارم الان اينجوري مي كنم ، البته تو نيازي نداري كه مثل من باشي ، اما چون دوستي برات بهترين آرزو ها را مي كنم از صميم قلب ، اما بعد اين همه سال .... بي خيال تو كه نمي خوني واسه چي و كي بگم !

آفرین ها بر تو بادا ای خدا
ناگهان کردی مرا از غم جدا

اگر سر هر موی من گردد زبان
شکر های تو نیاید در بیان

تو در جان منی من غم ندارم
تو ایمان منی من کم ندارم

مي دوني خدا هر كس را يه جوري بهش امكانات ميده تا بدونه و ببينه اون ازش چه حوري استفاده مي كنه ، هميشه اين سوال واسم بود كه چرا ما يا بهتر بگم من اينجوريم ، از ميثم پرسيدم چرا خدا به اون بنده كه همش اسم خدا نوك زبونش چيزي نميده و شايد كمتر از اون كسي شاكر نيست ميده ، ميثم گفت : خدا مي خواد ببينه كي اسم خدا را مياره ، نمي دونم چه جوري بگم اما تهش اينه كه اون كسي كه خدا از يادش رفته اونقدر ميده كه ديگه چيزي نخواهد ،

اينم بگم بعضي ها را هم بهشون ميده خدا چون بنده شاكري هستند ، بعضي ها هنوز در حال امتحان ، منم يكيشون ! ،

بگذريم داشتم مي گفتم ، آره خدا خيلي چيزا را نداده تا ببينه كي چيكارست ، آدمها را بهتر بشناسيم ، آره ما ثروت اونچناني نداريم ، آدره ما ماشين فلان بابامون بهمون نداده ، اما به جاش مي دونم خيلي چيزا داريم ، روزي هزار مرتبه هدا را شكر مي كنم ، واسه سلامتي ، واسه آسايش و بايد تلاش كنيم واسه زندگي بهتر ، خدا توانايي اش را در اختيارمون قرار داده

اما دوست اينا ملاك نيست

استرس

نمي دونم
سياست سكوتم را شكستم گفتم ، الان خواب ازم گرفته شده ، فشار كارهاي قبليم ، استرس زياد كاري فقط و فقط به خاطر تغيير رويه دادن همين و همين ، دارم داغون مي شم ، تا قبل از كلاسم بايد يك سفر برم اونجايي كه خيلي وقته نرفتم ، خيلي آرامش مي خوام

باورتون نميشه
مي دونم باورش سخته
اما جز كارهاي عادي و روز مره ام ، نزديك به 50 تا وب سايت دستمه ، آره درست خوندين پنجاه تا !

داغونه داغونم ، به خاطر شكستن سكوتم الان شدم نقل محافل
نمي دونم واقعا

دوستي گفت : تا وقتي معمايي جالبي ، عمين كه حل بشي مات ميشي !
همينم شد ! حل شدم و الان ماتم

راستي رفتم دانشگاه از راه دور ، الان نصفه شب اصلا حالشو ندارم بنويسم ، اما از سي پلاس پلاس C++ هر چي بدم ميومد ، حالا بايد بخونمش !

آه

بدون شرح

مواضع استقلال

اينم از مواضع استقلال !
براي مديران عامل پاس و فولاد خوزستان يك دنيا متاسفم ، كاش به جاي اينكه ديگران را مورد اتهام قرار دهند و در مورد شخصيت ديگران صحبت كنند ، به اتهامات خود و نگه داشتن شخصيت خودشون فكر مي كردند !
به قول استاد مطهري : اين نشانه يك جامعه ايراني است ، جامعه ايي كه براي كساني ارزش و احترام قائل است كه مرده هستند و نه متحرك.

در ضمن اونايي هم كه زياد هارت و پورت دارند به قول معروف بدونين پوشالي هستند ، در مورد اين مي نويسم .

باشگاه فرهنگي ورزشي استقلال در خصوص رويداد‌هاي چند روز اخير از سوي برخي از باشگاه‌ها مواضع خود را اعلام كرد.

به گزارش سرويس «ورزشي» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در ابتداي اين نمابر با اشاره به نامگذاري سال 1385 به نام مبارك و مقدس «پيامبر اعظم (ص)» آمده است: «امسال سالي سرنوشت‌ساز براي جامعه بزرگ ايران اسلامي بوده و به اميد خداوند متعال اتفاقات بزرگ خوشايند و تاريخ‌سازي در اين سال براي ملت شريف و مسلمان ايران رقم خواهد خورد. اما متاسفانه در روز هاي آغازين سال جديد، مواضع غيردوستانه از سوي برخي باشگاه‌ها كه عنوان فرهنگي ـ ورزشي را يدك مي‌كشند، ابراز گرديده است كه عليرغم انتظارات موجود با الهام از فلسفه نامگذاري سال جديد مبني بر ايجاد برقراري عزت، احترام و همدلي در بين آحاد و اقشار مختلف و علي‌الخصوص در جامعه ورزش، متاسفانه عده‌اي تلاش كرده تا همه چيز را بر هم زده و حرمت‌ها را شكسته و با الفاظ و حركات خود، همه ارزش‌ها را فداي قهرماني و جاه طلبي‌هاي خود كنند و در راه توجيه اعمال خويش با فرافكني و بزرگ نمايي مسايل كوچك، سعي در تخريب سايرين كرده تا ضعف‌هاي خود را پوشش دهند.»

در ادامه اين نمابر آمده است: «آنها با اتهامات ناروا و حرف‌هاي بي‌پايه و اساس از جمله «استقلال مورد حايت خاص است»، «استقلال فاقد منش پهلواني و قهرماني است»، «استقلال نسبت به سرنوشت تيم ملي بي‌اعتناست»، «استقلال فاقد شخصيت قهرماني است»، قصد تخريب يكي از بزرگترين باشگاه‌هاي ايراني اسلامي و آسيا را داشته و انگار فراموش كرده‌اند كه استقلال در چه جايگاهي از ورزش كشور قرار داشته و داراي چه سوابقي در اين جامعه است. در اين راستا حتي گام را فراتر گذاشته و به حريم فدراسيوني كه گام‌هاي بسيار مهمي در طول حيات خويش در صحنه فوتبال برداشته و سرمنشاء خدمات بسياري در امور ورزشي، توجه به تيم‌هاي پايه، امور اقتصادي و ... بوده و بر اساس نظرسنجي‌هاي قاطبه رسانه‌ها و مطبوعات، فدراسيون موفق و برتر كشور محسوب مي‌شود، با انواع و اقسام اتهامات مورد حمله قرار مي‌دهند تا مبادا فردا روح پرسشگري از آنان سوال كنند كه چه كرده‌ايد و آنان را مكلف به پاسخگويي در خصوص اقدامات و هزينه‌ها كنند.

چرا سعي بر آن است تا ميليون‌ها هوادار استقلال عاشقانه به استقلال و تيم ملي عشق مي‌ورزند را رو در روي نهاد‌هاي خدوم و انقلابي قرار دهند. آيا براستي بايد بودجه بيت‌المال صرف رويارويي با احساسات پاك مردم گردد؟»

اين نمابر مي‌افزايد: «باشگاه استقلال از درايت فدراسيون فوتبال و شخص آقاي دادكان تشكر وافر كرده كه با عنايت به استمرار پديده فوتبال در سال 1384 (مجتبي جباري) و جلوگيري از تشديد آسيب‌ديدگي مزمن وي ايشان را از سفر دوستانه تيم ملي معاف كرده و از تكرار سرنوشت تلخي كه دو سال قبل و در شرايط مشابه براي ديگر مهره ارزشمند و گرانمايه فوتبال «محرم نويدكيا» رخ داده بود ممانعت بعمل آورد و اين سرمايه مل را با درايت خاص ، صيانت نمود.»

به گزارش ايسنا، باشگاه فرهنگي ـ ورزشي استقلال افزود: «تاريخ فراموش نكرده است كه در سال گذشته و در آستانه ديدار فينال گونه استقلال ـ فولاد در بهار 84 دو تن از مهره‌هاي كليدي استقلال به همراه تيم ملي عازم سفر شده و استقلال تاوان بدي را تحمل كرد. شايد عده‌اي فراموش كرده‌اند و آستانه همان مسابقات برخي از تيم ها از اعزام مهره‌هاي خود به تيم ملي خودداري كردند و هيچكس در آن مقطع آنان را متهم ننمود و به فدراسيون انگ جانبداري نزد.

تاريخ ورزش ايران هنوز از ياد نبرده است كه در استانه شروع مسابقات اميد‌ها (مسابقات انتخابي المپيك اتن) كدام تيم از اعزام ياران دعوت شده به اردوي تيم اميد همچون نصرتي و برهاني خودداري كرده و با ايجاد جنگ رواني از همان ابتداي كار اسباب عدم حضور تيم ملي را در المپيك 2004 را فراهم آوردند.»

باشگاه استقلال در پايان بيانيه خود ضمن محكوم كردن حركات تفرقه انگيز كه اسباب خدشه به اقتدار فدراسيون فوتبال در آستانه مسابقات سرنوشت‌ساز تيم ملي را فراهم مي‌آورد و با تقدير و تشكر از درايت و حسن تدبير اين فدراسيون و دعوت از همه آحاد به همدلي و اتحاد، ابراز اميداوري كرده است: «حفظ اتحاد در مقابل استكبار جهاني سرلوحه همه قرار گيرد و در اين ايام از همراهي و همگامي با قدرت‌هاي مستكبر جهاني كه در تمامي جوانب از جمله ورزش حرفه‌اي فوتبال، تلاش خودرا در جهت تضعيف تيم ملي ايران بكار مي‌گيرد خودداري كرده و با حمايت همه جانبه از فدراسيون و تيم ملي اين عزيزان زحمتكش را در حهت حضور پر قدرت در جام جهاني و كسب عزت و افتخار براي ايران اسلامي ياري كنيم.»

سربازي ويتنامي

جنگ آمريكا و ويتنام تموم شده و همه سربازا به آمريكا برگشتن
مايكل با پدر و مادرش تماس ميگيره و به اونا ميگه كه : مامان و بابا من دوستي دارم كه توي جنگ يك دست و يك پاشو از دست داده ، آيا اجازه ميدين كه من اونو همراه خودم بيارم خونه ؟! مادر و پدر در جوابش ميگن : نه پسرم ما از عهده كارهاي خودمون هم به سختي بر مي آئيم ، نه پسرم شرمنده ولي ما نمي تونيم پذيراي دوستت باشيم و چنين كسي !

چند روز بعد از مايكل خبري نميشه و چند روز بعد از پليس نيويورك تماس ميگيرند و ميگن شخصي پيدا شده كه خود كشي كرده و مدارك همراهش بوده كه نشون ميده مايكل بوده .

خانواده مايكل وقتي براي شناسايي مايكل ميرند مي بينند پسرشون يك دست و يك پا نداره .

خداوند 3 بار

پيرزن باتقوايي در خواب خدا را ديد و به او گفت : « خدايا من خيلي تنهايم ،‌آيا مهمان خانة من ميشوي ؟ » خدا قبول كرد و به او گفت كه فردا به ديدنش خواهد آمد پيرزن از خواب بيدار شد و با عجله شروع به جارو كردن خانه كرد .رفت وچند نان تازه خريد و خوشمزه‌ترين غذايي كه بلد بود را پخت و بعد نشست و منتظرماند . چند دقيقه بعد در خانه به صدا در آمد ،‌پيرزن با عجله دويد و آن را باز كرد . پشت در پيرمرد فقيري بود . پيرمرد از او خواست تا غذايي به او بدهد . پيرزن با عصبانيت سر پيرمرد فقير فرياد زد و در را بست . نيم ساعت بعد باز در خانه بصدا درآمد. پيرزن دوباره در را باز كرد .
اين بار كودكي كه از سرما مي‌لرزيد از او خواست تا از سرما پناهش دهد . پيرزن با ناراحتي در را بست و غرغر كنان به خانه برگشت . نزديك غروب بار ديگر در خانه بصدا در آمد . اين بار پيرزن مطمئن بود كه خدا آمده است . پس با عجله به سمت در دويد . در را باز كرد ولي اين بار نيز زن فقيري پشت در بود . زن از او كمي پول خواست تا براي كودكان گرسنه‌اش غذايي بخرد .پيرزن كه خيلي عصباني شده بود ، با داد و فرياد زن فقير را دور كرد . شب شد ،‌ ولي خدا نيامد ،‌پيرزن نااميد شد و رفت كه بخوابد ،‌شايد يكبار ديگر خدا را در خواب ببيند . پيرزن خواب خدا را ديد اما با ناراحتي به خدا گفت :‌ « خدايا!‌مگر تو قول نداده بودي كه امروز به ديدنم مي‌آيي ؟‌» خدا جواب داد :‌« بله من سه بار به خانه‌ات آمدم ولي تو هر سه بار در را برويم بستي !! »

كتابش را پيدا نكردم
از اين وبلاگ پيداش كردم

خبر خبرگزاري ايرنا و مديران ما !

واقعا مملكت خيلي خر تو خره ها ( البته مي بخشين ! ) اما خوب وقتي خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران مياد يك خبر چرند ميزنه جز اين نميشه گفت ، خبرگزاري در يك خبر كاملا احمقانه و بدور از اطلاع رساني و اطلاع كافي اومده يك خبر زده با عنوان چند زلزله بزرگ دنيا را بر روي مانيتور امتحان كنيد و با متن زير :

يك سايت اينترنتي ، برنامه‌اي را معرفي كرده است كه در آن مي‌توان چند زلزله بزرگ دنيا را بر روي صفحه مانيتور رايانه امتحان كرد.

در اين برنامه كه توسط سايت " عمران شمال " ارائه شده است، مي‌توان با انتخاب پنج درجه مختلف ، شدت زلزله‌هاي به وقوع پيوسته را بر روي صفحه مانيتور مشاهده كرد.

اين درجات مختلف مربوط به پنج زلزله بزرگ دنيا از سال ‪ ۱۹۹۴‬تا ‪۲۰۰۴‬ مي‌باشد كه شدت آنها بين شش تا ‪ ۹‬ريشتر است.

اين برنامه بر روي آدرس اينترنتي ‪http://www.omraneshomal.com/test.htm‬ در پايگاه اطلاع رساني عمران شمال ايران قرار دارد.

سايت اينترنتي " عمران شمال " به ارائه اخبار و اطلاعات مربوط به مسايل عمراني و زلزله مي‌پردازد.

يك كد ساده JavaScript يك نرم افزار تلقي شده !
واقعا خبر احمقانه اي و جز تاسف و عدم آشنايي با وب براي مديران وب سايت ايرنا چيزي نميشه گفت ! وقتي روزنامه ايران زماني كه روزنامه ويژه نامه حوادث داشت www.havadesiran@yahoo.com بزنه آدرس ايميلش را چيزي جز اين بعيد نيست .

تاسف كه مديران ما ....
بهتره چيزي نگم

هزينه تبليغاتي چند صد ميليوني و يك اشتباه ساده براي مضحكه شده

چند روز پيش از اوتبان كرج وارد شدم ، زياد به تبليغات كنار اتوبان توجه نمي كنم ، ورودي محمد علي جناح ترافيك بود واسه همين تبليغ بزرگ چاي عرفان را ديدم با عكس مهران مديري ، مسلما چند ده ميليون واسه اينكه از مهران مديري استفاده كنند بهش پول دادند ، در بيشتر از 30 ميليون را شك نكنيد.
تبليغ را همه جا خواهيد اگه از كرج به سمت از جناح به سمت همت و ونك برين حداقل 4-5 تا مي بينين ، ديگه از آرژانتين و ... گرفته تا همه تهران ، جاهايي كه كمه كم 10-20 تايي ئاسه تبليغات و هزينه ماهانه رفته واسه هر كدوم ولي با اين همه هزينه آدرس وب سايت را توجه كنين :
http://www.erfan_tea.com
E-mail: info@erfan_tea.com

يعني ارزش تبليغاتي صفر
واقعا صفر

يك _ ساده از ديد يك طراح وب يعني هيچي
در دنيايي كه آي تي حرف اول را ميزنه ، يك نگاه نكرند تا مشكلي نداشته باشه

حالا اينا را بي خيال ، من متوجه ميشم "_" همون "-" است
يعني http://www.erfan-tea.com ! ولي وارد اين صفحه هم ميشين صفحه اي جز Under Construction چيزي نمي بينين .

و آدرس تماس هم آدرس شركت كاووش !
mailto:hosting@kavosh.net

واقعا اين همه تبليغ ارزش اين نداشت به وب سايت و آدرس توجه بشه !

توصيه ها

تا ميخواين كباب درست كنين اگه با كلاس نيستين هميشه سشوار داشته باشين ، يكيشو با گار بيگيرونين بعد سشوارو بگيرين بش و حال كنين ، آتيش ميده توپ :D

اگه تنها هستين و تنها زندگي ميكنين هيچ وقت جوراب سفيد نخرين كه كثيف باشه ، هي نگن طرف چي چي نكبت ار جوراباش ميباره :D

ديگه هم اگه مي تونين فقط لباسشويي دو قلو بخرين :D

هميشه مجله هنر آشپزي را بخرين ، هم غذا 5 دقيقه اي داره و هم غذا واسه يك ايل مهمون

هميشه هم تميز باشيد هر روز برين حموم خدا وكيلي ، مخصوصا ديگه حالا كه به تابستون هم نزديك ميشيم

اسپري هم 1500 تومن ، بخرين خدا وكيلي ، كه يكي كنارتون بتونه بشينه ، يا تو تاكسي كسي عارش نشه بشينه كنارتون

هميشه چند تا كاغذ واسه يادداشت همراه داشته باشين ، سعي كنين هر چيزي را يادداشت كنين ، يا اگه مي خواين چيزي بگين طرف حرفش طول كشيد يادتون نره !

تو خونه هم در ضمن سه راهي برق داشته باشيد :D

ژيان


آقا ميگما ما زانتيا داريم !
يك زانتيا هاچ بك گوجه اي
كسي مياد با ما بيرون !
نه

پي نوشت : اينكه پرسيدن نداره ، خوب مي پرسي ضايع ميشي ! معلومه كسي با ژيان نمياد بيرون ، آخه اصلا ژيان پيدا ميشه ؟!