اين روزها ...

شبا نميدونم چرا هي گشنه ام ميشه ميره سر يخچال اون چيزي كه بايد باشه انگار نيست ! فقط آب مي خورم و بر مي گردم پاي اينترنت .

باز خسته ام ولي كلي كار دارم ، كلي كار نكرده
اين قشم اير ... هم دهن منو سرويس كرده ، حيف كه نمي تونم را بيافتم برم فرودگاه اصفهان و گرنه ....

امروز كه از بس آب پرتقال خوردم دارم مي تركم ( خوب كمتر ) والا ...
شبا يك كم دراز مي كشم كه بلند بشم باز كار كنم ، اما صبح اي دل غافل !

پي نوشت: يك اشتباهي كرديم حالا همين جور از صداي آمريكا وايم ايميل واسه كه سيستم پروكسي و خبري مياد و هر چي Spam ميزنم هيچ اتفاقي نميوفته ، هر روز هم آدري دامين عوض ميشه ، كلي دامين شايد 100 تا دامين تا حالا عوض كردند واسه يك برنامه پروكسي مسخره !

مرو اي دوست

اونم رفت ، به همين سادگي ، به همين راحتي
مي خواستم بنويسم اما نشد تمومش كنم
بذار برسه من آروم بشم مي نويسم

آدمي

اون موفعا تا دبستان بوديم مي گفتيم خدا كي ميشه از شر اين درسا خلاص بشيم ، تا كي 9 شب مثل مرغ بخوابيم ! بريم راهنمائي راحت تريم وقتي يك معلم نباشه !
رفتيم راهنمائي گفتيم اه كاش دبستان بوديم تا كي راستين پور با مشت بزنه ما را ، تا كي خرد بشيم تا كي آقاي مدني با مشت بزنه رو ميز و اعصايمون بريزه به هم ، كاش بريم همون دبستان لااقل محبت بيشتره !
رفتيم دبيرستان گفتيم كي اين تموم ميشه
رفتيم سربازي گفتيم اين يكي كي ؟
حالا كار وز ندگي ، ميگم خئدا اينا كي تموم ميشه ! اما ديگه تمومي نداره !

يك پيش بيني

مكزيك حذف ميشه ، نهايتش دور دوم مي رسن اونم به نكبت تمام و بدبختي اگه برسند . مثل فرانسه توي جام پارسال چون تموم حريفا حتي پرتغال را دست كم گرفتند و با اطمينان ميگن در دور اول حريف مهمي نداريم .
مثل فرانسه كه سنگال را دست كم گرفت !

غرور اولين نشانه شكست !

آدم بزرگ ها

ديشب داشتم براي بار 1000 كتاب شازده كوچولو را مي خوندم اين قسمتش را خيلي دوست دارم چون عين واقعيت !

اگر به آدم بزرگ‌ها بگوييد يک خانه‌ی قشنگ ديدم از آجر قرمز که جلو پنجره‌هاش غرقِ شمعدانی و بامش پر از کبوتر بود محال است بتوانند مجسمش کنند. بايد حتماً به‌شان گفت يک خانه‌ی صد ميليون تومنی ديدم تا صداشان بلند بشود که: -وای چه قشنگ!

يا مثلا اگر به‌شان بگوييد «دليل وجودِ شهريارِ کوچولو اين که تودل‌برو بود و می‌خنديد و دلش يک بره می‌خواست و بره خواستن، خودش بهترين دليل وجود داشتن هر کسی است» شانه بالا می‌اندازند و باتان مثل بچ‌ه‌ها رفتار می‌کنند! اما اگر به‌شان بگوييد «سياره‌ای که ازش آمده‌بود اخترک ب۶۱۲ است» بی‌معطلی قبول می‌کنند و ديگر هزار جور چيز ازتان نمی‌پرسند. اين جوری‌اند ديگر. نبايد ازشان دل‌خور شد. بچه‌ها بايد نسبت به آدم بزرگ‌ها گذشت داشته باشند.

دبيرستان

چند وقت پيش رفتم مدرك اصليم را بگيرم ، اصل ديپلم و ... براي دانشگاه گرفتم تا پرونده ام را باز كردم كلي اخطاريه واسه همه چيز از مشروط و بي انضباطي الي آخر بيشتر مشروطي و اخطارا بود
مي گفتم و مي خنديديم با همه خانواده و مامانم چپ چپ :d

اينا گذشت تا چند روز پيش ...
احسان فلاح پور و رضا دادفر را ديدم از بچه هاي دوران دبيرستان ، پرسيذ كجام و چيكار مي كنم ، گفتم بهش ....
گفت موقعي كه ما گر و گر واحد پاس مي كرديم تو ميوفتادي حالا تو اينجايي ؟! گفتم آره
اما تو دلم گفتم همه زندگي به اون واحد پاس كردنا نبود ، خيلي چيزا ديگه بود كه خيلي ها بدست نياوردند ، اون زمان نرفتم دانشگاه ، الان دارم ميرم ، بد نيست اما خيلي چيزا را بدست آوردم .

كاش يكي مي گفت به اين دبيرستاني ها دنيا همين و همون 4 سال نيست !

مسلماني

مسلماني به چيست ؟
من ميگم مسلماني به نماز نيست
مسلماني به روزه اونم توي ماه رمضون نيست
به حجاب يا يقه بسته نيست !

مسلماني به ...
اسم خدا را آوردن
دروغ نگفتن
گناه نكردن
احترام گذاشتن
كمك كردن

زكات ميدين ؟
خمس ميدين ؟

مسلماني اين نيست كه روزه بگيري و دروغ بگي و فكر كني مصلحت
مسلماني ديگه به چيه ؟

تشكر از يك دوست


يك دوست دارم كه خيلي دوسش دارم
تموم موفقيت اين 2-3 ماهه را مديون اون هستم ، دوستي مرحله اي كه ديگه نميشه به قول معروف منكرش شد .
اين چند وقته خيلي كمكم كرده ، كلا روحيه ام و تلاشم و خيلي چيزا را مديون اون هستم ، اميدوارم دوستي كه هنوز هم يكسال نشده به قول خودش ولي واسه من انگار يك عمر اونقدر باهاش راحتم ، مثل خانواده ام .
اميدوارم بتونم به بهترين نحو محبت و كمك هاشو جبران كنم و لايق يك دوستي ابدي با اون
دوست زياد هست اما دوست خوب خيلي كمه ، شايد به تعداد انگشتاي يك دست هم نرسه
مرسي
ممنون
تشكر
كلمه نيست كه بشه با اون همه چيز را گفت ! جز يك كلمه ....

كيش

كيش كه بودم خيلي دوست داشتم وبلاگ را آپ ديت كنم ، اما خوب نشده :d
جاتون خالي ، جت اسكي ، دريا ، بولينگ و ... .

خيلي خوش گذشت ، به كارهاي شخصيم هم رسيدم
يك دوست جديد هم پيدا كردم ، رضا ساعي ، كاريكاتوريستي كه توي بازار پرديس 2 ، كنار كافي شاپ كارائيب .

بزودي ازش چيزاي زيادي شنيد ، خودم هم بهتون مي گم
چون فيليكر فيلتر شده چنذ تا عكس را ميزارم اينجا تا بقيش



اين چند روزه

مسافرت بودم با امين ، جاتون خالي ، خيلي خوب بود
امين هم كه ديگه حتما مي دونين كيه :d
اما خوب بد شانسي هم آوردم زياد

برگشتن اومدم اصفهان ، از اينكه كيش اير پروازش لغو شد و با 6 ساعت تاخير يك پرواز پكيده و داغون را از هواپيمائي آريا ( قشم اير ) اجاره كردند ، اونقدر داغون بود كه من گفتم وسط آسمون الان باز ميشه و ما ولو ميشيم ( يعني خاك بر سر با اين هواپيماها ) سيستم تهويه خراب بوده ، درست كار نمي كرده شايدم چون مال اين جا نبويدم يعني مال اين پرواز همه امكانات را به كار نگرفتند ( از اين مسخره بازي ها ) رسيديم اصفهان ، يك دفعه برق هواپيما قطع شده ، خلاصه پياده شديم به سلامت !

بعد از چنديدن ساعت مي بينيم ساك نيومده ، برو اين طرف و اون طرف ، پس آقا بقيه ساك ها ، بفيه نداره همينه ديگه .

خلاصه فهميديم جا مونده ، برو اين طرف و اون طرف تا 1 ساعت معطلي توي دفتر قشم اير گفته خبر ميده ، مملكت همينه ديگه هنوز خبري نشده ، زنگ ميزني يك كمي دري وري ميگه در ميگه زنگ ميزنيم ، رفته كه بره پيگيري كنه ، فكر كنم مسئول ايستگاه را فرستادند كه بره قاطي ساك ها بگرده اما گم شده ، خلاصه الان فعلا به قشم اير هم بدهكار شديم فعلا ، بايد يك چك از بابام بگيرم برم بدم ، بقيشم هواپيما بشورم حتما !

واقعا كه ديگه شورشو در آورده ، لامسبم جواب نمي دند 4 تا ليچار بارشون كنيم خنك بشيم ، مرتيكه شومپنيت :d ....

كف پام هم تيكه پاره شده ، خيلي درد مي كنه :(
نخند به قول امين واسه خدا كاري نداره

پي نوشت بي ربط :قدرت ديد خانومها: يک تار مو را روي کت شوهرشون ميبينن اما يه تير چراغ برق را هنگام رانندگی نميبينند

آموخته ام که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است......آموخته ام که پول شخصيت نمي خرد آموخته ام که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند آموخته ام که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي

بارسلونا


حدس ميزذم كه بارسلونا قهرمان بشه ، گرچه رئالي هستم اما خوب بارسا خيلي يك دست تر بازي مي كنه ، مخصوصا اين چند وقته
شهراد گفت : د بيا لمان دروازه بانه حتما آرسنال !
دقيقه 18 ، فرار ساموئل اتوئو ( رئالي ها حسرت مي خورند ) گل ، اما سوت داور ، شايد كارت زرد بده ، اما نه اخراج ، دقيقه 18 ينس لماني كه تا اينجا آرسنال را آورده بود بالا سر تيم را بيخ تا بيخ بريد ، يعني قشنگ گذاشت لب باغچه و بريد و آرسن ونگر هم روبرت پيرس را كشيد بيرون .
گفتم بارسا ديگه قهرمان و همين طور هم شد .

اخرين بازي ستارگان قبل از جام جهاني هم تموم شد
منتظر جام جهاني هستيم ديگه .

متاسفم

پرنيا ( آبجيم ) در مورد طالع بيني مي نويسه !
http://weblog.zendehrood.com/talebini

برين ببينين ، جالبه

او ....

خيلي آروم بود
باورم نمي شد اونا را بگه
نمي دونم اما بهتر از اين بود كه نگفته بره
بگه ...
اما خوب گفت ، تو صورت هم ديگه نگاه نمي كرديم
مي دونين مردا خيلي وقتا احساس را قايم مي كنند ، اما بعد يك جاي آروم خودشون را خالي مي كنند ، شايد اون لحظه موبايل زنگ بزنه ، شايد هم هوس پياده روي كنند ....

بعد اين همه سال و خدافظي ، نه من و نه اون باورم نمي شد ، اما خوب زندگي ديگه ، يك روز خنده يك روز گريه ، شايد تا سالها نبينمش ولي از صميم قلبم براش آرزوي موفقيت مي كنم

ما چاكريما

بي خوابي

بد جوري بي خوابي زده به سرم
اصلا خوابم نمي بره

خط اي.دي.اس.ال هم خيلي افتضاح شده

چند روزه خيلي اوضام بهتر شده
خوشحال ;)
توپ ، 40 تيكه

راستي خوابتون نبره چيكار ميكنين ؟
گوسفند ميشمارين ؟
دوش مي گيرين ؟
بازي مي كننين ؟
يا پاي تلويزيون لم ميدين ؟

Imagine

Imagine there's no heaven,
It's easy if you try,
No hell below us,
Above us only sky

Imagine all the people
living for today...

Imagine there's no countries,
It isn’t hard to do,
Nothing to kill or die for,
and no religion too

Imagine all the people
living life in peace...

You may say I’m a dreamer,
but I’m not the only one,
I hope some day you'll join us,
And the world will live as one.

Imagine no possessions,
I wonder if you can,
No need for greed or hunger,
A brotherhood of man

Imagine all the people
Sharing all the world...

You may say I’m a dreamer,
but I’m not the only one,
I hope some day you'll join us,
And the world will live as one.

The Beatles
John Lennon

همه هم را مي بينيم ....

مي دونم واسه اوني كه اينو مي نويسم نمي خونه
يعني اصلا نه عقلش مي رسه و نه سوادش
اما بايد هر كسي تا هر كاري را مي كنه فكر بعدش را هم بكنه ، مردم هر روز چشم شون تو چشم هم ميوفته ، هر روز ...

بدونين خرتون هم از پل گذشت بازم جاي ديگه كارت گير مي كنه ، به همين راحتي كاري نكن ، من و خيلي هاي ديگه مي تونيم و مي تونند خيلي كارها بكنند اما حتما دليل داره كه نمي كنم و نمي كنند ، چون چشمشون تو چشم هم ميوفته

اميدوارم فيلم عصر ديروز شبكه يك "يك روز معمولي" را ديده باشين كه بدونين هم به همه مي رسند و هم تو چشم هم ميوفته

الان ....
تا بعد

رسانه ها و گرافيك و فحشاي تصويري

چند سال پيش توي دو سالانه گرافيك ايران وقتي از قباد شيوا نظرش را در مورد گرافيك كامپيوتري پرسيدند خيلي صريح گفت : گرافيك كامپيوتري يعني فحشاي تصويري !

وقتي تلويزيون ايران ، كانال هاي ايراني را ميبينم واقعا به اين مسئله پي مي برم كه واقعا فحشاست همون چيزي كه قباد شيوا گفته بود ، گرافيك افتضاح

مثلا برنامه امروز كانال يك برنامه ديدار در وقت اضافه بود ، هر چيزي كه نشون مي داد يك مستطيل بزرگ و بي ريخت گوشه صفحه كه تقريبا يك چاره صفحه را اشغال كرده بود خود نمايي مي كرد ، بدون دليل ! كه بگي روي آرم فلان كانال را پوشونده بود ، نه بي دليل !

زير نويس ها ، عدم استفاده از يك قالب خاص و .... همش همين افتضاح تصويري كه توي صدا و سيما خودنمايي مي كنه و يعد آخر هر برنامه مي نويسند ، گرافيك كامپيوتري آقاي فلاني !

وب سايت ها هم كه با پارتي بازي آماده شده مثل خيلي از پرتال هاي استاني ، نمونه ديگه از فحشاي تصويري در رسانه ها هست .
كه بزودي در موردش مي نويسم

دنبال سايت قباد شيوا مي گشتم وقتي پيداش كردم اول فكر كردم مال يك شركت طراحي وب چوت عنوان صفحات Welcome to Adobe Golive 6 بود !
خيلي افتضاح و واقعا مسخره
قباد شيوا عزيز شما رعايت كن !
http://www.shivadesign.com/

اين روزها ....

چند روز كرج و تهران ومسافرت بودم
البته مسافرت كاري
طراحي سوالات المپياد ملي مهارت رشته طراحي وب ، الان تازه ساعت تقريبا 10 و نيم تازه پا شدم ، الان تازه المپياد داره برگزار ميشه .

ببينيم كي مياد بالا
كلي كار دستمه و كلي درس دارم
اصلا لاي كتابمو هم باز نكردم ، اونقدر سر كتابم نرفتم كه ديشب خواب ميديدم اصلا هنوز ثبت نام نكردم
خيلي مزخرف دانشگاه ، يك چيزي شنيده بودم ....
اما ترم 1 بگذره و رياضي 1 ديگه ميرم تا دكترا !

فعلا شب همگي خوش

باز ...

باز باران جواني سر گرفت
رعد و برق زندگاني در گرفت
باز سيل شور و شوق و اشتياق
اين كوير روح را در بر گرفت
باز رگبار خيال وصل يار
در دل نوميد ما سنگر گرفت
كشتي اميد دور از اتظار
در سكوت ساحلم لنگر گرفت
عشق ديگر بار توفان آفريد
مرغ دل باز هم بال و پرگرفت
از لحد برخاست شوق عاشقان
قصه ليلي و مجنون سر گرفت

باز هم اين
فعلا تا بعد