دعا

خدايا
بادهاي نا آرامت را بر من فرو فرست
برگهاي پائيزت روحم را فروپوشانده
خداوندا
بارانهايت را بر من فرو فرست
گردهاي پائيزت روحم را فرو پوشانده
اي خداي شادي
كه روزهاي آرام آفتابيت را دوست داشتم
كه روزهاي آرام آفتابيت را دوست دارم
خدايا
خداوندا

و در اين اتاق مردي نشسته است كه بسيار خسته است ...
خدايا
آسان بودن دشوار است
آسانم كن
كلام تو بودن دشوار است
بارانم كن
خدايا
خداوندا
آن نيستم كه باشم
آنم كن

و خداوند در ازناي صبح آنم كرد ...


گاهي پشت چهره هاي خندان ، غم بزرگي وجود دارد.

و داريوش ميخونه :

زندگي يه بازيه كي از زندگيش راضيه ؟!!!