از دانشگاه همبرگر مک دونالد تا فست فودهای ایرانی

دیشب برای خوردن شام با دوستم سریع ترین گزیته را انتخاب کردیم یعنی: فست فود
برای دو عدد برگر در یکی از فست فودها نزدیک به ۱ ساعت معطل شدیم
بعد از اینکه اعتراض کردیم گفت ما سفارش هامون روزهای تعطیل معمولا ۴۵ دقیقه طول میکشه!
البته این مسائل جدا از این بود که نزدیک به ۳۰ دقیقه منتظر بودیم تا نوبت نشستن ما بشه
بعد از نشستن حدود ۱۵ دقیقه طول کشید تا سیب زمینی سرخ کرده بیارن و ۱۵ دقیقه بعد دو عدد برگر ساده که سفارش داده بودیم بیارند.

من در زمینه یادگیری الکترونیکی هم فعالیت میکنم، یکی از مثال هایی که همیشه در زمینه یادگیری سازمانی میزنم دانشگاه همبرگر شرکت مک دونالد است.
دانشگاه همبرگر مک دونالد - منبع
دانشگاه همبرگر شرکت مک دونالد وظیفه آموزش کارکنان مجموعه غذایی مک دونالد را به عهده دارد تا کارکنان این شرکت در کلیه شعبه های آن در همه سطوح از مدیریت تا صندوق دار و مسئول سالن به صورت تخصصی شغل اشون را یاد بگیرند.
دانشگاه مک دونالد را داشته باشید و اون را با فست فود های ایرانی مقایسه کنید که فارغ از تغییر کیفیت غذا نحوه سفارش غذا و مدت زمان تحویل نیز در حد فست فود نیست.

متاسفانه در ایران برخی مشاغل اینطور جا افتاده که اگر مثلا مهندس هستیم و کار و بارامون نگرفت بریم یک فست فود بزنیم عصرا بعد از شرکت هم میریم دم مغازه و یک پولی بدست میاد، پول خوبی توش هست.
ولی هر شغلی از فست فود تا راننده تاکسی نیاز به تخصص داره و با اندکی پول نمیشه یک کسب و کار راه انداخت، چون عدم تخصص شما به مرور باعث نارضایتی مشتری خواهد شد.

ثروت بهتر است، نه علم

یکی از انشاهایی که همیشه در طول دوران تحصیل بارها نوشته میشه "علم بهتر است یا ثروت" هست.

این انشا باعث شده تا برای حفظ ظاهر هم شده همیشه واقعیت را نادیده بگیریم، همه می‌نوشتند علم بهتر است، ولی وقتی بزرگتر شدیم و وارد جامعه شدیم دیدیم نه واقعیت جامعه چیز دیگری است و علم توی این مملکت دو زار ارزش نداره، پای حرف هر متخصصی میشینی میگه پول که داره کار میکنه حالا تو دکترا داشته باش، به هیچ دردی نمیخوره!

وقتی موضوع انشا را میدن توی خونه به بابا و مامان و بزرگترا میگیم چی بنویسیم، برای حفظ ظاهر جلوی معلم سعی میکنیم یک مطلبی جور کنیم که تهش این باشه که علم بهتر است و ثروت اصلا چرک کف دست و پر از میکروب و باکتری هست، خلاصه به زور می‌نویسیم علم بهتر است بعد سر کلاس معلم هم توی فکرش این هست که ثروت بهتر است ولی خب برای اینکه وجه خودش را از دست نده میگه علم بهتر است و احیانا اگر دانش آموزی نوشته باشه ثروت بهتر است سعی میکنه با یک سری حرف بی ربط توی مخ دانش آموز بیچاره کنه که علم بهتر است.

از همون دوران دبستان واقعیت را نادیده میگیریم و برای حفظ ظاهر هم شده در حالیکه همه از خانواده و بزرگتر تا دانش آموز و معلم توی ذهن اشون این هست که ثروت بهتر است میگیم علم بهتر است.