آب شنگولي

بخورين و بگين و به سلامتي :
گاو كه نيميگد من ، ميگد ماااااا
دريا نه به خاطر يك رنگيش بلكه به خاطر يزرگيش
پرچم ايران كه 3 رنگس ، تخم ( تخم مرغ ) كه دو رنگس ، عشق كه يه رنگه
درخت نه به خار بلنديش ، بلكه به خاطر سايه اش
مورچه ، كه هيج مرد و نامردي اشكشو نديده
ديوار ، كه هر مرد و نامردي بهش تكيه مي كنه
كرم خاكي ، نه به خاطر كرمش بلكه به خاطر خاكي بودنش
شلغم ، نه به خاظر شلش ، به خاطر غمش
كلاغ ، نه به خاطر سياهيش به خاطر يك رنگيش

قربون همه ، ما چاكريم داششششششششش

سلمان و دامون چند تا ديگه هم اضاف فرمودند :
گوسفند كه نميگه نه ، ميگه بع
به سلامتی مگس نه خاطر وز وزش به خاطر وفاش که هرچی هم می زنی که بره نميره
به سلامتی سگ نه به خاطر پارسش به خاطر وفاش
به سلامتی خیار نه به خاطر "خ" اش به خاطر "یار" ش
به سلامتی هر چی نامرده که اگر نامرد نباشه مردها شناخته نمی شن

رئيس جمهور و بعد از آن ؟

توي اين مملكت فقط كافي بفهمند كه يكي داره ميره كنار و يا داره يك اتفاقي كه يك شخصي ديگه از مقامات گرفته تا يك كارمند جزء يك اداره و يا يك مسئول و خلاصه هر كسي .
شروع مي كنند به خردش كردن و زير آبشو زدن و يك كاري كنند جاشو بگيرند و خودشونو جا كردن و ...

احمدی نژاد به خاتمی توصيه کرده که فرصت سه ماهه ای را که به پايان رياست جمهوری اش مانده است قدر بداند و به خدمت به مردم بپردازد

الان هم متاسفانه چنين اتفاقي داره ميافته و بي توجه به خيلي از مسائل موجود دارند در بالاترين سطح ممكن رجال به جان هم افتادند و متاسفانه دارند جواب همديگر را ميدهند ، بدون توجه به شخصيت و موقعيت فعلي هر كدا م !!!
رئيس جمهور خاتمي گويا چند روز پيش براي عزيمت به سمت محل دريافت دكتراي خود در دانشگاه تهران از مسير رفتند كه گويا ترافيك بوده و خوبي اين مسئله توي خيابون هاي تنگ و باريك و شلوغ تهرون يك امر مسلمه و هيچ كسي نمي تونه براش جوابي پيدا كنه !!
و اما ماجرا :

شهردار تهران:
واقعیت های زندگی مردم از سعد آباد دیرتر دیده می شود//ساحت ملت ما پاک تر و بزرگتر از آن است که سر کسی کلاه بگذارد

يكي از كانديدا ها كه شهردار تهران هم هستند الان در سايت رسمي خبري شهرداري تهران به جواب ايشان پرداخته و صبحت هاي كه اصلا جاي پرداختن به اون نبوده پرداختند :

متن كامل در سايت سما تهران
متاسفانه كار به جايي رسيد كه BBC عنوان خبري اول خودشو به ايم درگيري لفظي اختصاص داده .
متن كامل از BBC

محمود احمدی نژاد، شهردار تهران در گفتگويی که در حاشيه بازديد از شهرداری منطقه‌ چهار شهر تهران با خبرنگاران داشته به انتقاد از محمد خاتمی، رئيس جمهور ايران پرداخته است.

اين نخستين بار است که رئيس جمهور ايران از سوی شهردار تهران اين چنين آشکارا هدف انتقاد قرار می گيرد.

اظهارات آقای احمدی نژاد در واقع پاسخی است به سخنانی که آقای خاتمی در انتقاد از وضع رفت و آمد در خيابانهای شهر تهران مطرح کرده بود.

باز هم فوتبال

آقا چه حالي كرديم ديروز ما
بازي پنج شنبه را استقلال جونم برد ، ديگه اين هفته هاي آخر مهم نيست چه و به چه قيمتي ميشه برد ، مهم اينه كه تيم ببره و جايگاه تيم را مستحكم تركنه .
جمعه را بگو كه پرسپوليس ، ذوفت آهن ( ذوب آهن ) ، فولاد ( همين كه اين رضائيان نمي تونه كلاس ببخشيد من واقعا شرمنده هستما ولي كلاس چسي و الكي بذاره ديگه مهمتره ) ، ماشاا... مربي هم كه ندارند ، ته ديگ مسي دارند ، گنگ زده به تيم ، هفته به هفته داره شانس قهرمانيشون كمتر ميشه ، هفته به هفته راضي تر ميشه مسئله شهرستاني و اين چيزا نيستا ولي مديرعامل ... و مربي ... كه حاليشون نيست فدراسيون داره بشون ارفاق ميكنه و تو اين هفته هاي حساس داره بازي ها را عقب ميندازه و مسلما از اون تيم ها هيچ بعيد نيست كه تباني انجام بشه و تباني هم مسلما مي كنند ، شخصيت قهرمان شدن ندارند .

" همين جا هم به روزنامه ايران ورزشي اعلام مي كنم كه ديگه خيلي گه شدند و لنگي بازي در ميارند "

بازي ها خوب داره پيش ميره ولي اميدوارم تيم قهرمان 2 زار لياقت داشته باشه .
رئال هم كم كم داره به اون بالا بالا ها ميرسه و انشاا... قهرمان ميشه ، بارسلونا كيلويي چنده ؟ 1 قرون و 2 زار !!! هاهاهاهاهاها

به انتظار هفته هاي پاياني ميشينيم ؟
يعني كي مي تونه باشه اين موقع روز ؟؟!!! والا

پليس ايران

صبح بود ، رفتم آرژانتين بليط بگيرم و بيام اصفهان .
سه شنبه تعطيل بود و خوب مسلما كلي مسافر و اكثرا هم بالطبع دانشجو ، با كلي مكافات اولين سرويس كه ساعت 10:30 بود بليط گرفتم و يك آقايي هم جلوي من بود كه هي اصرار داشت رديف اول بليط بگيره .
سوار شديم ، رديف اول يك خانم ميانسالي بود و همين آقايي كه اصرار داشت رديف اول بليط بگيره ، تو راه هم يك پيرمردي سوار شد و دهن همين آقاي رديف اولي مورد عنايت قرار داد !!!
راه افتاديم طبق معمول فيلم را گذاشت و يعد هم به هر حال راننده ها اكثرا سيگار مي كشند ، مرد رديف اولي هم ميوه و تخمه تعارف مي كرد و راننده و بعد فيلم موسيقي را روشن كرد و ماشا ا.. همه هم جوون ، 2-3 تا پسر هم تو رديف من بودند ، ماشاا... همه جينگولي و خلاصه راننده يك حالي به حول همه داد ، رسيديم يه پليس راه مورچه خورت اصفهان ومكالمه بين راننده و مرد جلويي شروع شد :
مرد : منو نشناختين ؟
راننده : نه ، شرمنده !
مرد : من فلاني هستم !
راننده : شرمنده به جا نميارم !
مرد : من مامور نيروي انتظامي هستم !!!!
( موسيقي خاموش ميسه و همه سرا وسط اتوبوس )

آقاي راننده رفتند داخل پليس راه و با يك جريمه ي 20000 توماني برگشت !
جرم : پخش موسيقي مبتذل و كشيدن سيگار و رد تخمه و ميوه !

پليس را هم كه ديدن گول بزني شده !

عكس ازآي تي ايران دات نت
مطلب آي تي ايران توسط شهرام شريف
http://itiran.net/archives/001520.php

Parham

ظهر گرم جمعه

داشتم براي كاري ميرفتم يك سري شركت ، ساعت 12:30 ظهر دم پل فردوسي ، پليس به 3 تا جوون گير داده بود و وسط چهارراه داشت اونا را بازرسي بدني ميكرد !!!
به همين راحتي 3 تا جون ، فقط بر جرم سوار موتور بودن دارن بازرسي بدني ميشن ، مسلما از 5 دقيقه بعد مردمي كه اطراف بودند و اونا را ميدند و يا مردمي كه كنار رودخونه بودند و اونا را ميدند اگه مي خواستند وارد پارك بشند مردم ديد ديگه نسبت به اونا داشتند !!
آيا واقعا وسط خيابان توي اون ساعت پر رفت و آمد ، جاي چنين كاري !! به فرض هم هزار و يك كار كرده بشند ، آخه وسط چهار راه جاي چنين كاري كه پليس اونا را بگرده ؟

فقط اما پورنگ ، تنها كسي كه پا و نجيبه و ايرادي بش وارد نيست ، جوووووووون به اين عموي نانازي

آزادي ، حقوق بشر ، سياست !؟

سر چي داريم بحث ميكنيم ، كه چي بشه آزادي ها گرفته بشه ؟
كه چي كه مثل عراق روزي 1000 تا كشته بديم ؟
براي چي آسمون آبي را عوض كنيم ؟
براي كي ؟
كجا بگيره ؟
اگه اين قانون و لينا نباشه ميشه مثل تگزاس هر كي ميخواهد روي يكي ديگه اسلحه بكشه ، آره بعد هم بگه آقا ميرم زندان ، ماشاا... مردم را ديدين كه چه شيك شدند ، مياد ميزنه به طرف بعد انگار چي داره ، يك كارت بيمه در مياره و احق ميگه پولشو بيمه ميده به همين راحتي اونوقت دنبال چي هستين ؟
هان كه هر كس گند زد بگه ميرم زندان ، زندان هم كه يكي 3 بمونه ديگه ميشه رئيس و ماشاا... دفتر و دستكي راه ميندازه !!

همگام با طرح دولت الكترونيكي ، گداي الكترونيكي نيز ابداع شد !

ديروز كه نه ، چند روز پيش بود ، اخبار اعلام كرد كه هر كس با شماره 014 تماس بگيره ، مبلغ 200 تومان به حساب بهزيستي ريخته مي شود و مبلغ روي فيش تلفن منظور ميشه !

عمو پورنگ من يك جك بگم : يك دفعه يك جوجه ( شرمنده نمي دونم اين از كجا اومد )

دبگه دنيا هم پيشرفت كرده و اينبار صندوقها به خانه شما آمدند !
به قول يك بنده خدايي : والا انگار ما چيزيم

استقلال




استقلال

آي دم همشون گرم ، غنايتي و اكبرپور و خلاصه همه م همه گرم ، به قول بنده خدايي " سرت گرم و دلت خوش باد امشب " ، برد توي 190 دقيقه آخر اونم بازي 32-0 باخته را 3-2 بردن خيلي خيلي حال ميده ، آقا خيلي حال ميده ها !

ممممممممممممممم

والا عنوان نداره
اول كه از سوتي اسپانياي ها موقع قهرماني اسپانيايي ها بگم كه سرود اي ايران ، اي مرز پرگوهر را پخش كرند !!! خوب شد پرچم شير و خورشيد نبردند بالا !!!

اول اينو بگم يكي پيغام داد گفت :
مي دوني فاصله بين انگشتان دست مال چيه ؟؟ ماله اينه كه يكي پيدا بشه و اون جاهاي خالي را پركنه ، پس دنبال كسي باش كه تا ابد اين جاهاي خالي را پر كنه با انگشتاش !!
اما جواب يكي دوستان :


?????_???: nemidonestam
?????_???: fek nakonama
Parham: are
Parham: pas donbal dokhtar baiz nabahs dige
Parham:
?????_???: aghe faselesh nabod adam nemitonast angosht to binish bokone
Parham:
Parham: shod matlab weblogama


اسمشو براي حفظ آبرو ننوشتم ( دو نقطه دي )

يك جك هم بگم و برم لالا :
تركه ميره همسايه يك لره ميشه ، آقا برق خونه تركه ميره ، يك قابلمه بر ميداره ميرهو ميگه همسايه برق داري يك كمي به ما بدي !!!
لره ميگه : اوه ، همين كارا را ميكني كه ميگن تركا ال و بل و حرق در ميارند واستون ، مر حسابي اقلا برو يك ظرف پلاستيكي بيار برق نگيردت !!!

اول كه دم بلاگر گرم به خاطر recovery post چون IE بسته شد ولي پست را نگه داشته بود ، كه اگه برق رفت نري دره خونه لره !!! ، نكته انحرافي هم والا انگار ما چيزيم!!

مشهد

آخرين پست جنسيت گمشده را مي خوندم .
حال و هواي پارسال بيرجند كه رفتم مشهد دوباره زنده شد . يادش به خير اصلا وارد اون فضا و محيط كه ميشه يك دفعه آدم ميره تو حال و هواي هرم ، تو اون گرما و شلوغي اصلا انگار حرم يك تازگي و طراوت خاصي داشت .
يادش به خير با علي اصغر رضايي ( يكي از هم رزم هام ) بعد چند روزي كه نه ، دو هفته اي كه هي رفتيم بهداري ، مدونستم هيچيم نيست و درد زانوم درد كهنه اي و معافيت و اينا خبري نيست ، اما امام رضا شرمنده ديگه گفتم حالا كه تا اينجا اومدم يك زيارتي هم برم ، بالاخره فرصت از دستش نديم .
هيچي در اوج نا اميدي سرهنگ فلاني همچين گفت برو بيرون كه ديگه دپرس رفتم تو آسايشگاه گفتم بخشكي شانس ، اگه شانس داشتيم اسممون شانسعلي بود ، هيجي فردا صبحش يك سرباز اومد گفت تيمسار پرهام باغستاني ( ببخشيد سرباز آموزشي ) بره بهداري واسه تحويل مدارك ، اين گروهبان مراد نژاد هم زورش اورده بود كه سربازش 24 ساعته بهداري خوابيده ( منو ميگه ها ) گفت نه آقا نميشه . هيچي خلاصه بعد 2 روز رفتم بهداري آقا تا رفتم نگو چي شد ، نامه مشهد هم روش بود . زود رفتم آسايشگاه وسائل را بستم و رفتيم مشهد و اون جاده پر خطر مشهد - بيرجند .
ساعت 7 بود رسيذيم ، گفتيم بريم هتل ديگه حالا فرض كنين لباسا را 40 روز بود از تنمون در نياورده بوديم ، چرك چرك يم دست لباس ديگه هم داشتين كه 3-4 تا من و فك و فاملم با ايمان فاضل با هم ديگه جاش ميشد توش ،
هر جا رفتيم ديگه از راننده تاكسي تا رزروشين هتل چپ چپ نگامون ميكرد ، رفتيم يك هتل ياره يك كمي سر تا پاومون را برتداز كرد گفت ايجا گرونه !!!
گفتم نه بابا ، چون لوله شبي چقدره
يادم نيست دقيق چقدر گفت كه پول يك شب را گذاشتم رو ميز ، يك نگاه كرد گفت : بقيش ؟؟؟
گفتم بده انعام بچه ها ( والا انگار ما چيزيم )
گفت نه همش را بايد بدين ، گفتم قاونو جديده ؟؟ گفت همينه كه هست ميخواين بخواين نمي خواين هم نخواين !!!
رفتيم تاكسي گرفتيم رفتيم پول هتل گدا گشنه را داديم
بعد 40-45 روز يك دوشي گرفتيم ( نگين ياره چي چي نكبت بود ) به خاطر ايكه بيرجند صبحاي سرد كوير زير 10-12 درجه ، كي خوابو تازه ول ميكنه بره ساعت 2 خموم ، يا هم عصرا 2 ساعت وقت و 400 نفر آدمو و يك آبگرمكن آب ، يعني يه بار رفتم تا 2 روز افتاده بودم ، هيچي سرتون را درد نيارم ، رفتم خموم و بعد هم حرم .
خدا را شكر اما رضا حرفمون را شنيد ، يك معاف از رزو و رژه و ورزش ( يعني معاف از زندگي و رفتن به هتل ) گرفتيم و بعد 2 روز برگشتيم بيرجند ، جالب اينجا بود كه تا برگشتيم گفتيم 2 روز هم دير كرديم ، ديديم دژبان هيچي نگفت ، دور از جونتن فهميديم چيز شديم و سر موقع اومديم .

اين از مشهد اينا .

ببخشيد خيلي غلط املائي داره دديگه شب بود حال نداشتم

عمو پورنگ

عمو پورنگ ماشاا... از اون عمو هاي شيك روزگار نمي دونم اين عمو پورنگ چي فمر ميكنه ، برنامشو ديدين يا نه !!!
فاطمه زنگ ميزنه :
-سلام فاطمه كوچولو
-سلام عمو پورنگ ( بچه با چه ذوقي 4 ساعت گرفته ، فرض كنين )، من فاطمه ...
- فاطمه گوشي بده به مامان
- سلام مامان فاطمه
-سلام
-شما فاطمه را دوست دارين ؟
-بله !!!
- من هم شما را دوس دارم
-ممنون لطف دارين شما !!!
-باباي فاطمه هستند ؟
-بله .
-ازشون بپرسين فاطمه را دوست دارند ؟
-بله ميگن دوست دارند !!!
-من هم شما را دوست دارم مامان فاطمه !!!!!!!
-خوب گوشي را بدين فاطمه ( چه عجب عمو پورنگ از مامان فاطمه دل كند )
-سلام عمو ، من يك شعر بخونم ؟
-نه !!!! ، وقت نيست بريم سر بازي .
چپ ، چپ ، چپ ، حالا راست راست راست

اينم از عمو پورنگ
( تلفن بعدي هم مامان مهدي كوچولو )
"البته صحت و سقم را نميدونم اما ميگن يك اصفهاني ( لهجه را
داشته باشين ) زنگ ميزنه به عمو پورنگ ميگه : عمو پورنگ من يك جوك براوتن بگم، عمو هم با ذوق ميگه بله بگو عزيزم !!! ، ميگه يك دفعه يك جوجه تو تخمش ميچسه خفه ميشه ( چشماي عمو را هم رد اين حالت فرض كنين )"

رفتيم دكتر

جاتون خالي رفتيم دكتر
گفتيم آي دهتر ماها نسبت به اين توكنواوجي جيديدا كا اومدس
معتاد شديم
-گفت پسر گلم بگو ببينم چي شده
-گفتم : هيچي از صبح پا اينترنتيم تا صبح فرداش دوباره همين جور افتاده تو loopنيميشد هم كاريش كنيم . ديگه گير كرده
گفت : پسرم به نظر اين مشكل ماله چيه ؟
- گفتم غمت سرآيد ، گفتا كه ماه من شو
گفتيم و گفت تا گفت منو سي دي كردي خودتو سي دي يو ( همون ويدئو سي دي )
گفتم آي دهتر ما قصد نداشتيم به قصد رفع كسالت اومديم .
گفتم اي دهتر سرتونو درد نيارم
صبحا سرعت خوب و رفيق نا باب و بعد هم تو خونه كارت اينترنت بد و رفيق خوب
هيچي آي دهتر هم لطف كردند يك عدد مودم ADSL و يك خط ADLS تجويز كردند .
مودم را گرفتيم حالا خطش از كجا بيارم
رفتيم دم پل خواجو هلال احمر جمبوري اسلامي گفتيم با داروي كمياب بيارند.

مخابرات هر چي بي اينترنت ، اينترنت دار كنه

بازم فوتبال

آخي دلم براي اين دروازه بان تاجيكستان سوخ ، بيچاره ضايع شده ، به خدا دلم سوختا ، پيرم بود از اين تيم ملي زير جغله ها هم انگاري 8 تا خورده تا حالا !!!

ابم مزدك ميرزايي دهن سرويس هم فقط بلده اين تيم و مربي زا ضايع كنه هي زر بزنه تيم ملي ب نه ها تيم منتخب باشگاههها ، آخه مرتيكه بزغاله با اون پك و پوزت .... اگه تو بلدي برو ، چرا نشستي ضايع مي كني .
عجب آدمهايي پيدا ميشه 3 تا فوتبال ديديم عصر تا حالا به اندازه يك عمر فحش داديم .
خدا از سر تقصراتومن بگذره !!!!!

فوتبال ،فوتبال ،فوتبال ،فوتبال ،فوتبال

همش شده فوتبال .
اول يك فحش نثار اون رضائيان ( مدير عامل ... فولاد ) كنيم .
ببخشينا به خدا من بي تربيت نيستما اما چيكار كنم ، شرمنه اخلاق ورزشي هر چي كفتر باز خر شانس ( رئيس فدراسيون كفتر بازي تيم ملي )
انشاا... هر كي قهرمان بشه امسال تو ليگ بره برا تيم بلي آفتابه سازي قم .

بابا به خدا من اين وبلاگ شيوا را نميشناسم ، ثبت احوال هم نيستم بدونم كيه مثل هزار تاي ديگه وبلاگش را مي خونم.

آقا رئال هم برد آي دمش گرم ، آي دمش گوگولي آقا ما مخلصيم .
اما خدا وكيلياين رونالدينو حق علي دائي را خورده براي مرد سال جهان ، ساموئل اتوئو هم حق عيسي ترائوره را براي آفريقا . اما خيلي حال داد به كوري چشم رضائيان ( مدير عامل ... فولاد ) . ديگه هم امروز اين مرتيكه گوساله نري موسي ( گربه نره ) در اومده ooooooo مرتيكه بزغاله خجالت نميكشه ، در اومده ميگه 3000 استقلالي هم هستند . عجب روئي داره مرتيكه .

فوتبال وفولادي هاي مشتاق كه جاي خالي نذاشتند

اول اومدم مسيج هامو چك كنم ديدم يكي offline گذاشته به اين مضمون
??????? (4/10/2005 04:55:44 È.Ù):
na tahamol na esarat na omidi be rahai / ey khoda shokr valiken nashod in rasme khodai

اقا اين طرفداران مشتاق طرفدار فولاد منو كشته ، كره خرا نذاشتند يك استقلالي پاشو بذاره ورزشگاه بعد ... شده ها ميگن آره نمي دونين دارن سر و دست ميشكنند طرفداران فولاد به قول فردوسي پور چه ميكنه رضائيان ( مديرعامل ... فولاد )
ماشاا... به خاطر اين همه جوانمردي آقايون و خانوما كف مرتب
ااااااااااااااااااااااااا بيا بالا آقايون دست ميرزاپور ( رئيس فدراسيون كفتر بازي ) رقص ، حالا برعكس . ميرزاپور رقص ، آقايون دست ( برعكس شد ديگه بذار ببينم ، آره برعكس شد )
خب حالا بريم نيمه دوم ببينيم.
ماشاا... فوتبال هم كه هفته اي يك بازي داره به آقايون فشار مياره ، آخه يكي نيست بگه اگه انگليس بودين كه هفته اي 3 تا بازي بود كه دهنتون سرويس بود .
در مدح كره شمالي و اينا هم گفتم بذار نيمه دوم را ببينم مي نويسم !!!!

والا به قول يك بنده خدايي انگار كه ما چيزيم

بدون عنوان

نمي دونم چي بگم

پارسال اين موقع كجا بودم ؟

يادش به خير
پارسال اين موقع ، نه بذار از روز قبلش بنويسم ساعت 2 بود ديگه سوار اتوبوس شديم . اوه اوه اون اتوبوس دلاغه ها و 1500 كيلومتر راه تا بيرجند گرماي راه و باقي ماجرا ها .
يادش به خير رسيديم طبس روبروي يه امامزاده بوذ وايساديم واسه شام . دو تا ساندويچ داشتيم خورديم و راه افتاديم بريم بيرجند واي كه مگه كسي ميخوابيد ديگه ساعت 3 و اينا بود ديگه داشت بهشون زور ميومد خوابشون برد .
ساعت 4 بود رسيديم بيرجند تا اومدند بگرند و اينا ساعت 5 بود رفتيم توي يه نماز خونه و يك نون خشكه و يك تخم مرغ كه اگه خام بود بهتر بود.
هيچي خلاصه گفتند كي 5 روز مرخصي ميخواد رفتيم و گرفتيم ، البته يك عده هم خر شدند و نگرفتند و تا آخر آموزشي سوختند .
رسيديم اصفهان ساعت 6 بود .

فوتبال

يو هو
اين هم از فوتبال جام قهرمانان باشگاههاي آسيا
فقط در دو كلمه
پاس - سپاهان
امسال اگه چلمن بازي در نيارند يه چيزي ميشند ، اميد بهشون زياده ، آره قربونش
پاس فارغ از اون اون حرف و حديث مربي كويتي و چرندياتش پوز كويتي را مالوند به خاك
سپاهان هم كه آ قربون اصفهانش 3 تا به اين سوري ها زد .

آي دمش گرم و خطيبي و بياتي نيا بيشتر گرم
بالاخره بعد چند سال ناكامي بزنيم به تخته يك چيزي ميشند !!

امشب كه بايرن با چلسي و اون بازي كه فقط حرفش مخ آدمو به قهقرا ميبره

داستان

داشتم داستان آتش زرتشت از هوشنگ گلشيري را مي خوندم داستان جالبي .
داستان انار بانو از گلي ترقي را بخونين اون هم فوق العاده بود ، كم داستان مي خونم چون اهل رمان و اين چيزا نيستم ولي در كل داستان جالبي بود از اون سري داستانهايي كه آخرش ذهن هر كسي را واقعا به خودش مشغول مي كنه

داستان گلشيري را كه مي خوندم ياد چند سال پيش افتادم ، من كيوان عزيز ( از پشت يك سوم ) ، جنسيت گمشده ، خانم ابدالي ( نوشته هاي پشت شيشه ) و يكي دو تا بلاگر ديگه كه اسمشون يادم نيست ، ميدون محسني ، كافه بلاگ خدا بيامرز ( آخرين بار با بابك ( ديدار عشق ) رفتيم ، نرفتم ديگه اما انگاري خدا بيامرز شد !! ) هر وقت رفتم اونجا يك بحث ادبي بوده و اون سال هم توي همون شلوغي هاي شباي تاسوعا و عاشورا ميدون محسني بود و اونجا هم بخث بحث گلشيري و صادق هدايت و اين چيزا بود زياد وقت نمي كنم ادبي باشم اما با همين داستانهاي كوتاه خيلي حال مي كنم ( براي كساني كه وقت زياد ندارند ) .
هر دفعه يك خونه تكاني كه كلا مي كنم چه روي PC و چه اتاق و اينا را يك سري خاطرات يادم مياد . آخه من خيلي يادداشت و اينا مي ذارم .