آث ميلان - اينتر ميلان


اين ماركو ماتراتزي فلان فلان شده ي احمق الاغ كه اخراج شد ( بد صحبت كردي ها ! ) همچينا از او ته دلم حال اومد ولي حيف ميلان نبد ، اين جوليو سزار هم مثل ارسلان وزيريان توي دبيرستان ما خر شانس بود اساسش اونم امشب و جلو ميلان !

اما نمونه بارز يك آدم مزخرف و دري وري در تاريخ فوتبال ميشه به ماركو ماتراتزي ستاره ميمون اينتر اشاره كرد .

واسه كيه ؟

من اگه مي دونستم چهار تا آدم علاف مثل اين اكبر گنجي كه را افتاده رفته پارلمان اروپا اراجيف سر هم كرده واسه كي و چي تو سر خودشون مي زنند خوب بود ! مثلا مي خواد كي بياد بزنه و سرش كه بشينه سر جاش ، اين همه زور ميزنه تا تو سري خورش عوض بشه و يكي ديگه بياد محكمتر يزنه تو سرش تا بميره !

سياست چيه ؟
برو فكر يك لقمه نون باش !

دبستان احساني

ظهر داشتم بر ميگشتم خونه سر راه رفتم بانك ملت و اونجا خانم زادگان راديدم و بعد از اون هم رفتم دبستان احساني ، جايي كه 16 سال پيش دبستانم را اونجا بودم ، تا رسيدم دم در ورودي مدير دبستان آقاي معتمدي را ديدم ، خيلي پير شده بود ، رفتم جلو گفتم سلام ! ( هنوز انگار ازش مي ترسيدم ، نه اون ترسي كه فكر مي كنينا ) آقاي معتمدي گفت سلام ، گفتم باغستاني هستم ، گفت بللللهههه ، پرهام !
هنوز بعد از 16 سال يادش بود منو و اونم به اسم كوچيك ، ديگه ببيني چه شري بودم !
خلاصه 30 دقيقه به بگو و بخند ، همه معلم و كادر مدرسه بازنشسته شده بودند !
خانم پورپشنگ ، چهارباغي ، گلستانه ، فرهمند ، زادگان ، عظيمي و آقايان ايرواني ، لر و خيلي هاي ديگه كه الان اسم همشون خاطرم نيست ، كلي گفتيم و خنديديم و دبستاني هاي شيطون ، توي همون هين كه نشسته بودم يكيشون اومد و يك حالتي از در اتاق رفت بيرون كه انگار سوار ماشين ! آقاي معتمدي صداش زد گفت داورپناه بيا اينجا ، گفت بله آقا ؟ آقاي معتمدي هم گفت ماشينتو خاموش كن و بعد برو !
يكي ديگه اشون توي صخره نوردي مقام اورده بود !
خلاصه كلي ياد گذشته ها كرديم ، 7 سال پيش با امين رفته بوديم اونجا ، آقاي معتمدي گفت فيلم يك اجراهاتو توي هلال احمر مي خوام ، امين گفت آقا فردا ميارم براتون ، آقاي معتمدي گفت نه آقا هول نكن هر وقت رد شدي بيار ! به آقاي معتمدي گفتم شاگرداتون مي شناختين كه گفتين هروقت رد شدي بيار ، چون امين آقا 7 سال از اينجاها رد نشده ( روزي 4 بار رد ميشه از اونجا يعني به عبارتي توي 7 سال گذشته حدود 2555 بار رد شده ، اما خوب يادش ميره ! )
خلاصه اونقدر غرق صحبت شديم كه مي خواستم عكس بگيرم يادم رفت ، ولي ياد و خاطره كلي از دوران ها واسم زنده شد ، خيلي روز جالبي بود .

بانكها


بانك ملت 13:50 دستگاه موقتا ...
بانك صادرات 13:52 دستگاه خاموش ...
بانك كشاورزي 13:55 با عرض پوزش ...
بانك كشاورزي 13:58 Being Serviced !
بانك صادرات 14:06 كارت يكي را خورد !
باك سپه 14:10 به يكي از سه دلايل زير !

پول الكترونيكي كه ميگن اينه !
عكس هاي اين اتفاق بسيار نادر در ايران

پشت چراغ قرمز

پسرك شيشه 206 را پاك كرد يك كمي پول خرد داد بهش ، شيشه يك ماشين ديگه ، رسيد به يك پاترول يك نگاه كرد ديد دستش نمي رسه نه پولي گرفت و نه شيشه اي پاك كرد !
چراغ سبز شد ...

چند دقيقه بعد:
ماشي كيپ تا كيپ وايسادند يك موتور مي خواد از لابهلاي ماشينا رد بشه ، معلومه مرد موتور سوار از مسير دوري داره ميره سمت محل كارش ، يك دفع به آينه بغل يك سمند مي خوره و هول مي كنه و زود شروع مي كنه به دست كشيدن روي آينه و صاف كردن و درست كردن اينه .

ما كاراي مهمتري داريم توي جامعه مثلا منحل كردن يك سازمان و از نون خوردن انداختن يك عده كارمند و حقوق بگير

مومنان ظاهرساز ...

فيلم صاحبدلان چنديدن قسمت پيش اون كسي كه اومد دنبالش بش گفت اي مومن ظاهربين ...
حالا هم شده ماجراي ما و مومنان ظاهرساز ! خدا وكيلي نميدونم چه جوري مردم نماز مي خونند و روزه مي گيرند ! وقتي يك ملتي از دستوشن به عذابند ...
بذارين برم فرودگاه و بيام تا ماجراي ببخشيد ولي پدرسوخته بازي يكي از شركت هواپيمايي را بگم ، واقعا تا بش ميگن حاجي حالم بهم مي خوره ! از حاجي بودن و مسلمون بودن فقط ياد گرفته يقشو ببنده ، تسبيح بگيره دستش ، ريش بذاره ، صلوات چاق كنه و وسط حرفش بگه الله اكبر ! الله به كمرت بزنه كه يكي از دستت راضي نيست و داري حق ملت را مي خوري ... نمي دونم ديگه چي بگم از دست اين مومنان ظاهرساز .
خدائيش مردم را آزار ندين و حق كسي را نخورين ، نمي خواد فقط اين 30 روز را مسلمون باشين و دولا و راست بشين ، براي بنده اش مي تونين ظاهرسازي كنين اما واسه خدا نه !

اعتماد به نفس


نشسته بودم كانال ها را عوض مي كردم رسيدم به MTV يك برنامه داره در مورد زندگي اين جينگولي پينگولي ها ! ( مثل اين دهاتي ها كه نمي دونن ) خلاصه اول كه خانواده هيلتونها گفت با اون قيافه هاشون و بعديش Missy Elliot بود . اصلا تا ديدم يعني بار اولم بود مي ديدم گفتم اوپس با اين قيافه چه اعتماد به نفسي داره و طرفداراش چه اعتماد به نفس بيشتري ، يكي از دوستان مي گفت من اگه جاي اين بودم اصلا از در خونه بيرون نميومدم ديگه چه برسه به اينكه خواننده بشم !

بعضي ها واقعا اعتماد به نفس دارند ، قيافه و ... نمي تونه ملاك باشه ، اما خوب بعضي ها كوچكترين چيزي را كه دارند اونقدر بزرگ جلوه ميدن تا ميشن يكي مثل اين Missy Elliot كه بره 5000 دلار خرج Makeup كنه !

يك خاطره از مشهد

4-5 سال پيش حاج آقا احسان بچه هاي مركز آي تي اصفهان به خاطر رتبه هاي المپياد و كلا كارهايي كه كرده بوديم يك سفر فرستاد مشهد ...
رسيديم مشهد و خوب رده سني تقريبا 20 سال همه توي يك طبقه بودند ، من و نوژن و افشين افتاديم طبقه 6 و تك و تنها ، رفتيم به آقاي دهقان كه اوم زمان مسئول ما بودند و معاون مركز گفتيم و قرار شد اتاق رسول توكي و آقاي دهقان را اتاق 206 و بغل اتاق بقيه بود را بدند به ما و آقاي دهقان برن طبقه 6 ! اتاق را عوض كرديم و روز 2-3 بود كه بچه ها جشن پتو داشتند و بچه ها پشت در قايم مي شدند و يكي را دعوت مي كردند و خلاصه پتو رو سرش و با اين دوپايي لاستيكي ها و ديگه بدن ها سرخ !
يك روز زنگ زديم به مهدي كه بيا كاريت داريم اينجا بخور بخوره بيا تو اتاق ما ، اتاق 206 ، مهدي اومد و از ماجرا خبردار شد و فرار كرد و ما هم توي راهرو هتل با شلوارك و ركابي به دنبال آقا مهدي !
برگشتيم تو اتاق ، عصر مي خواستيم بريم بيرون ديديم تو لابي شلوغه ! ماجرا چيه ؟ 2 تا اتاق بغل ما مال سپاه بوده و اومده بودند شكايت كه اين آقايون با شلوارك اومدند ! و مسئول پذيرش هم كه اشتباه مي كنين اين اتاق مال معاون و غير ممكنه ايشون با اين وضع توي راهرو هتل باشند ! تا آقاي دهقان مياد و ماجرا را ميگه و معلوم ميشه اون اتاق را آقاي دهقان با ما عوض كرده بودن !

تا مدتي ماجرا بود كه آقاي دهقان با شلوارك تو راهرو هتل بودند !

مهدكودك

چند روز پيش سر كلاس بودم داشتم درس مي دادم ، جلسه اول فلش بود ، ديدم يك نفر هم اومد اضافه تر از افراد جلسه قبل سر كلاس هست ، گفتم حتما اون جلسه نتونسته بياد و از اين جلسه اومده من هم سوالي نكردم گفتم حتما مسئول آموزش ديده كه اموده ، من هم كار خودمو ادامه دادم ، تقريبا 1 ساعت و نيم از كلاس گذشته بود كه مسئول آموزش اومد يك چيزي از توي كلاس مي خواست ، اومد و گفت آقاي فلاني شما مگه ICDL ندارين ؟! سر اين كلاس چيكار مي كنيد ؟ شما كلاستون كلاس بغلي !
گفتم من فكر كردم هماهنگ كرده و اومده ؟!

حالا يك خاطره هم تعريف كنم :
مهد كودك كه بودم مي رفتم مهد كودك ارمغان توي نظر ، نزديك بود ولي چون بابام ميومد دنبالم هميشه ما 2-3 ساعتي دم در منتظر بوديم ! خلاصه چند ماهي گذشته بود تا اينكه بابابزرگم يكي را معرفي كرد و گفت آقاي فلاني سرويس يك مهد كودكه و مي تونه بعد از اينكه رسوند اونا را پرهام را هم برسونه ، خلاصه قرار شد از فرداش اون آقا بياد دنبال ما تا ديگه منتظر بابا نشينيم تا 6-7 !
اومد و اول رفت سر مهد كودك نويد و بقيه بچه ها را پياده كرد من گفتم اينجا مهدكودك من نيست !،گفت نه همينجاست برو تو همينجاست !
خلاصه ما رفتيم تو و يادم نميره خاله آذر مربي اون زمان منو برده بود بالاي پله ها و هي بهم نشون مي داد مربي ها و بچه ها را و مي گفت كسي را نمي شناسي ؟ مي گفتم نه ، خلاصه بعد از چند ساعت مشغول بازي با بقيه شديم ...
ظهر بابا و مامان ميبينند من نرفتم خونه ، خودشون ميرند مهدكودك ارمغان و اونجا مي گن پرهام اصلا امروز نيومده !
خلاصه بعد از چندين ساعت آقاي فلاني را پيدا مي كنند و مي پرسند منو كجا برده ؟
ميان مهد كودك نويد دنبال من ، خانم لباف زاده هم تا مامان و اينا ميان ميگه ما گفتيم امروز يكي اضافه اومده ! پرهام هم مي گفت اينجا مهد من نيستا !
خلاصه به همون نشون ما ديگه مهد كودك ارمغان نرفتيم و رفتيم مهد كودك نويد ...

رانندگي اصفهاني ها !

يكي از دوستان به نام احسان خان از تهران تشريف آوردند اصفهان ، چند روز پيش باشون چهارراه نظر قرار گذاشتيم ، احسان خان خيابان آمادگاه بودند ، خلاصه اومدند چهارراه نظر ، گفتم احسان با چي اومدي از كدوم طرف ؟ گفت پرهام يك موتور گرفتم و اومدم باش تا اينجا !!!!!!
گفتم بابا بي خيال اينجا كه تهران نيست ! اينجا اصفهانه ، تو اصفهان به ماشينش هم نميشه اطمينان كرد تو چطور تو اولين روز سوار موتور شدي ؟! اين يك مورد را كه با موتور بري اين طرف و اونطرف را توي اصفهان بي خيال شو !

توي اصفهان واقعا وضع رانندگي افتضاح ، يعني هر كي هم درست رانندگي مي كنه مجبوره مثل بقيه باشه تا تصادف نكنه چون مثلا يك دفعه يكي از لاين 3 مي خواد بره لاين 1 بدون راهنما زدن !
يا نمونه ديگه يك ماشين چوبله ( دوبله + دوبله ) پارك كرده تازه يك تاكسي هم مي خواد مسافر سوار كنه !
خلاصه كه خيلي باحاله !

ويروس

ويروس هم اما خودمو بريده و هم امان كامپيوتر
روي كامپيوتر sophos را نصب كردم
اما واسه خودم جي ؟

آدم هاي خوب وبد

يك چيزي را بهش اعتقادي ندارم اونم آدم بده !
مي دونين همه وقتي متولد ميشن يكسان هستند ! يعني همه بچه پاك و معصوم و بيگناهي هستند ، خيلي پاكند خيلي زياد ، اما چندين سال كه ميگذره ميشن مادر شوهر و شوهر و زن و مادر زن و اين چيزا كه ميشينيم پشت سرشون صفحه ميذاريم ! آره فلاني بده و فلاني آدم خوبيه ، اول اينكه خوبي و بدي را توي چي ببيني ! بعدش هم ما هستيم كه با حرفامون يكي را آدم خوبه مي كنيم و يكي را آدم بده !

مثل تلويزيون كه الان شده هر كي چادر سرش ميكنه خوبه و هر كي ريش ميذاره و تسبيح دستشه خوبه ! نه خوبي و بدي به اين چيزا نيست !خوبي وبدي به سرشت آدماست ، هيچكس بد نيست مگر اينكه خلافش ثابت بشه ! خلافش هم ثابت شد يك قانون كلي نيست .
پس از اين حرفا نزنين كه فلاني خوبه و فلاني بده !

من يك دوستي دارم و خواهم داشت ، همه مي گفتند چرا با اين دوستي ؟! اين فلانه و بمانه ! گفتم تا حالا به من بدي نكرده و من هم ازش بدي نديدم ، من با حرفا و اخلاقي متفاوت از شما هستم پس قضاوت شما هم مثل من نيست ، هر زماني خلافش ثابت شد بعد من تصميم را عوض مي كنم !

همه خوبند همه

جان اف كندي

جان اف كندي ميگه :
«نپرسید کشورتان چه می‌تواند برای شما بکند،‌ بلکه بپرسید شما چه می‌توانید برای کشورتان بکنید»

جان اف كندي توي سخنراني رياست جمهوريش گفته بوده :
او همچنین از ملل دنیا خواست که به هم بپیوندند تا با «دشمنان مشترک انسان: استبداد، فقر، بیماری و خود جنگ» بجنگند.

نمي دونم اگه بود الان هم اينا را ميگفت ؟ كاش بود و مي گفت .

بنگر ...

به آسمان بنگر و به دلت
ببين كداميك صاف تر است ؟

داور

داور خيلي قشنگ سر تيم را بريد ! استقلال اين روزا قشنگ بازي نميكنه ! جباري نيست ، عنايتي رفته و نيكبخت ، اكبرپور نيست چند هفته ، عليزاده و داسيوا مثل مهاجمان پارسال تاثيرگذار نيستند !
همه اينا باعث شده بازي قشنگي نكنند ، اما كماكان دود از كنده ي علي منصور بلند ميشه .
اما داور توي چهار مورد كارت زرد نداد ، همش هم به خاطر مزخرفات عادل فردوسي پور توي نود و اراجيف و دروغ و دلنگ هاي روزنامه ها بوده ، كه گفتند تركي يك بار به نفع استقلال و يك بار هم عليه پرسپوليس سوت زده !
باعث شد خطاهاي كه هر كدوم يك كارت زرد داشت را كارت نده ، خطا روي مجيدي ، طالب نسب ، نوازي ، خطاي محرز پشت محوطه روي داسيلوا ، همش ميتونست 100 درصد كارت داشته باشه ، بعد هم داور ... انتظار داره شعار ويژه داور نثارش نشه !
اما به هر حال فعلا يك امتياز هم خوبه ...