استقلال

يك چيزي بايد بدونيم ، اگه از چيزي يك ويرانه ساختين مرد باشين و وايسين و درست كنين ، يك مهندس ساختمان تا تيشه را ميزنه به يك ساختمان مرد و مردونه وايميسه و تمومش ميكنه چون خودش خراب كرده !

استقلال همه اون مديران بي همه چيز خراب كردند ولي حالا به جاي درست كردن استفا دادند و رفتند ، به همين راحتي !
ولي مديران استقلال هيچ تقصيري ندارند ، تموم تقصيرات مال رئيس به اصطلاح سازمان تربيت بدني ! توي هيچ دوراني ، نه دوران هاشمي طبا و نه دوران مهرعليزاده عقده اي كه واسه عدم حمايت رياست جمهوري ، قريب مديرعامل وقت استقلال را بركنار كرد اينقدر اوضاع ورزش افتضاح نبوده ، افتضاحات ورزش توي كشتي ، وزنه برداري ، بسكتبال ، واليبال ، محروميت فوتبال ، كميته انتقالي و هزاران اتفاقي كه چون توي 3 تا ورزش اول مملكت نبوده به چشم نيومده !

خوب همه اون پائين دستي ها ، مديران استقلال ، طالقاني ها ، يزداني خرم ها ، دادكان ها كه مشكل ندارند ، مشكل يك چيز ديگه است ، اونم رئيس سازمان !

مديران ما فقط مشكل را توي پائين دست مي بينند ، اما خودشون را نمي بينند كه سر تا مشكل هستند !
هيچگاه اوضاع ورزش ايران اينقدر افتضاح نبوده ، از جايي ديگه بايد حل بشه نه از استفاي مديران پائين

2 تا چيز هست بايد يك مدير غير سياسي و از همون جنس داشته باشه ، آموزش و ورزش ، تا مديران بتونند يك برنامه مدون و طولاني مدت تعيين كنند ، برنامه هايي 20 ساله ، نا برنامه هاي 3 ساله و 4 ساله و حتي 8 ساله كه با تموم شدن دوران رياست جمهوري همه چيز از اول آغاز بشه و ميلياردها ميليارد پول بسوزه !

متاسفم فقط
ولي مديران استقلال گناهي ندارند ، مشكل از جاي ديگه اي كه بايد درست بشه !

سازمان تربيت بدني و استقلال

خاك عالم تو سر علي آبادي احمق و دار و دسته ي دزد و پدر سوخته اش !
خود فلان فلان شده اش بايد استفا بده !

مرده شور هيكل مفت خورش را ببرند !

استقلال - صبا باطري

بازي فوق العاده هيجاني بود حتي از بازي سرد و بي روح داربي هم قشنگ تر بود ، گرچه اين بازي هم يك جورايي داربي بود ، بازي خوب عليزاده به خاطر گلزني اش ، ميگن: تاريكترين ساعات شب پيش از طلوع خورشيد فرا مي رسد ، دليل براي نا اميدي توي هيچ كاري وجود نداره ، حتي اگه بعد از 20 هفته يك مهاجم گلزني كنه !
استقلال ميتونه با خطا ببره اگه خطا بود ! شما هم مي تونين با خطا ببرين !
آهاي جهان فوتبالي ها با شما هستما !

ولي اگه صبا باطري 9 نفره نميشد هيچ وقت چنين بازي نمي ديدم چون معمولا اين تيمها ميرن تو لاك دفاعي و فوتبال خوبي بازي نميكنند !

اگه اين مردم يك كمي به خودشون فشار مياوردند !

توي سوپر ماركت

- خريدار رو به فروشنده : ببينين توي حساب من چقدر پول هست
- فروشنده : خانم شماره رمزتون را وارد كنيد ...
- خريدار : نمي دونم پشت كارتم نوشتم !
- فروشنده : خانم چرا رمز را پشت كارت نوشتين ؟!
- خريدار ( با تعجب ) : خب مگه چيه ؟ يادم نميمونه !
- فروشنده: خوب خانم اگه كارت را گم كنين تا مياين اطلاع بدين يكي حسابتون را خالي كرده !
- خريدار: ا ، نمي دونستم !
- فروشنده : توي حسابتون 6000 تومن هست فقط !

نكات اخلاقي:
اول اگه اين مردم يك كم به ذهن مبارك فشار مياوردند حال ما بهتر از اين بود !
دوم كسي كه فرهنگ استفاده از كارت را نميدونه چرا دستش ميگره !
خيلي از چيزا را فرهنگ استفاده اشون را نميدونند !

اگه خدا بود ...

اگه خدا بين اين مردم بود و يقه خيلي ها را همين جا و همين الان جلو خيلي ها مي چسبيد اونوقت چند نفر مي موندن ؟
حيف كه نمي خوام اينجا چيزي بگم و نمي تونم چيزي بنويسم وگرنه بايد اين شعر خيام واسه اون

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی ونه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من

فقط دوست دارم روز آخر اگه بتوني و بذارند ! و بموني ازت بپرسم چرا ؟ چرا اينكارا را كردي ؟
چرا ؟ هزاران هزار چرا ...

نمي دونم متاسف باشم يا نه ، ولي اونقدر ديدم كه ديگه تاسف من كاري پيش نميبره
به تاسف من و امسال من كك تو و دور بري هات نمي گزه
فقط اميدوارم از گلوت پائين بره !

مبصر كلاس

يادتونه اون موقع ها مبصر كلاس اسم هركسي را كه سر كلاس تخس بازي درمياورد مي نوشت روي تخته ؟ هركي كه مثل بچه آدم مي نشست اسمشو مي نوشت !

يك بنده خدايي ميگفت من الان 40 سالمه ، 30 سال از اون دوران گذشته ولي هنوز يك دفترچه دارم و اسم هركسي را كه كمكم ميكنه مي نويسم و حتي اسم كساني كه تنهام مي ذارن تا بعد باهاشون حساب كنم !

آغاز بازي

از فردا بازي شروع ميشه !

سيب دندان زده

امروز يكي از دوستان داشت اين شعر را زمزمه ميكرد ، يادش افتادم و توي وبلاگ بلاگ اسكاي - روزانه - پيداش كردم

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلوده به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست توافتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز
سالهاست
که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان
غرق این پندارم
که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت ؟؟؟؟

خواستگاري

يكي رفت خواستگاري
مكالمات زير بين پدر عروس و داماد رد و بدل شده !

پدرعروس: خوب آقا داماد ماشين و خونه دارين ؟
داماد: بله يك ماشين دارم و يك آپارتمان كوچيك هم دارم واسه ابتداي زندگي .

پدرعروس: خيلي هم خوبه ، وضعيت كاري تون به چه صورت ؟
داماد: توي .... ( يكي از بزرگترين مراكز آي تي در ايران و شايد خاورميانه ) توي بخش آي تي مشغول هستم

پدرعروس: به چه صورت اونجا از لحاظ قراردادي ؟
داماد: اونجا قرارداد شركتي هستم ( چيزي كه توي همه ي اين سازمانهاي دولتي باب شده و يعني هر نوع كلاهبرداري و پدرسوخته بازي و حق خوري را مي شه سر اين كارمندان در آورد ! )

پدرعروس: وضعيت حقوق به چه صورت ؟
داماد: ماهي تقريبا 200 تومن ( توي دلش داماد ميگه: اگه بدن همينو هم تازه ! ) با اضافه كار و اينا ماهي 250 تقريبا ميدن !

پدرعروس: با ماهي 250 تومن اومدي زن بگيري ؟!

تمام !

ساكت بودن

وقتي يكي ساكت دليل بر ناتواني طرف براي جواب دادن و يا ندونستن طرف نيست .
شايد اون زمان موقع حرف زدن نيست

همانطور كه پر حرفي يك نفر نشانه ي با سوادي طرف نيست
اگه كسي ساكت اول بذارين روي اينكه داره فكر ميكنه !

فيلم و تلويزيون

ديگه از هر چي فيلم سينمايي و فيلم تلويزيوني با موضوع جنگ و انقلاب خالم به هم ميخوره
ديگه شورشو در آوردند !

من فكر مي كردم ، اما ديگه فكر نمي كنم !

يك روزي خيلي جاها را كه گشتم و ديدم همه جا توي ايران يك اسم وجود داره ، پائين سايتها ، زير پروژه ها و ...با خودم مي گفتم چرا ؟ چرا اسم يك گروه نيست ؟ چرا توي اين سايت نوشته اين 2 نفر كار را ا نجام دادن و ننوشته فلان گروه !

چند وقت گذشت و بعد از دوره آموزشي سربازيم يك دوره 2 ماهه پداگوژي توي مركز تربيت مربي كرج داشتيم ، يك استاد ژاپني داشتيم يك روز واسمون از طوفان فكري حرف زد ، توي ژاپن به كارهاي گروهي ميگن طوفان فكري يعني چندين فكر با هم ديگه يك كاري را انجام مي دن ، مي گفت توي ايران هر كسي مي خواد خودش كار را انجام بده ولي توي ژاپن اينجوري نيست !

من توي 1-2 سال گذشته و بعد از اون جلسه همش دنبال اين موضوع بودم ، يعني كار تيمي !

و امروز دنبال كار 1-2 نفري هستم ، و به او عقيده يعني طوفان فكري فقط و فقط به ديد يك طنز نگاه ميكنم !
مثل خيلي از اتفاقات خارج از ايران كه اجرا شدن اش توي ايران فقط و فقط يك طنز و شايدم يك حماقت !

به خاطر اتفاقات 2-3 روز گذشته هيچ وقت به كار تيمي تا عمر دارم فكر نميكنم ، هيچوقت به اينكه تيم داشته باشم فكر نمي كنم !
قسم مي خورم كه هيچ وقت به كار تيمي توي ايران فكر نكنم !

كجا ؟

من كجاي اين سفر بايد تو را پيدا كنم ...

وايسا دنيا

من ديگه خسته شدم بس كه چشمام بارونيه
پس دلم تا کی فضای غصه رو مهمونیه
من ديگه بسه برام تحمل اين همه غم
بسه جنگ بي ثمر براي هر زياد و كم

وقتي فايده اي نداره . غصه خوردن واسه چي
واسه عشقای تو خالی ساده مردن واسه چی
نميخوام چوب حراجي رو به قلبم بزنم
نميخوام گناه بي عشقي بيفته گردنم

نميخوام دربه در پيچ و خم اين جاده شم
واسه آتيش همه يه هيزم آماده شم
يا يه موجود كم و خالي پرافاده شم
وايسا دنيا ، وايسا دنيا من ميخوام پياده شم

همه حرف خوب ميزنند اما كي خوبه اين وسط
بد و خوبش به شما ما كه رسيديم ته خط
قربونت برم خدااا چقدر غريبي رو زمين
آره دنيا ما نخواستيم دل با خودت ندییيم

اين همه چرخيدي و چرخوندي آخرش چي شد
اون بلیت شانس داره بگو قسمت كي شد
همه درويش همه عارف جاي عاشق پس كجاست
این همه طلسم و ورد جای خوش دعا کجاست

كاش ميش وايسه دنيا !

ما و اونا

اين مطلب تحريف شده :D

اونا را اسمشونو يك كاميون ميكشه ولي كارشون توي خورجين دوچرخه هم نميذارند !
ما چون 150 تومن ميگيريم حرفمون ارزش نداره ولي اونا چون 100 ميليون گرفتند حتما كارشون بهتره !
ما را بايد داخلي بگيرند تا خودمون گوشي را برداريم ولي اونا بايد كد بگيرين !
ما با سرويس اداره يا اتوبوس و يا تاكسي ميايم ولي اونا با هواپيما ميان و تاكسي فرودگاه !
ما ناهار شايد بياريم ولي اونا بايد حتما ناهارشون از رستوران باشه !
ما 5 سال داريم كار ميكنيم و نون كارمونو مي خوريم ولي اونا نه كاري كردند و فقط نون اسموشون را مي خورن !

ما داريم توي مملكتي زندگي ميكنيم كه كسي هنوز روي مبل خوب ننشسته ، ما توي مملكتي هستيم كه همه مدرك را ميبينند ، ما توي مملكتي كه هنوز خيلي ها كار خوب نديدن !
آره ما توي اين مملكت هستيم و شايد محكوم به فنا هستيم !

راستي مي دونين چرا حقوق كارمنداي فلان سازمان را يك ماه بعد ميدن ؟ چرا سر موقع نمي دن ؟

بشكنه اين دست !

بشكنه اين دست كه تا كتف عسل كني و بذاري توي دهنشون بازم گاز ميگيرند !
بشكنه اين دست ، بشكنه كه نمك نداره !

من ...

من اگه بخوام تقلب كنم و كاري كنم
اول از همه يك جوري اينكارو انجام مي دم كه آب از آب تكون نخوره !
دوم هم از هيچ كسي نمي ترسم ! ( از بنده خدا )
پس بدونين نكردم

اين جواب يك كسي بوده كه وقتي باهام كار نداشته ديگه مزخرف گفته !
( حيف كه نمي خوام اسم ببرم ! )