حرف

22-3 سال از عمرم گذشت الان جايي ايستادم كه به قول بهمن دوستم : شب دهم زندگيمه ، روزهاي انتظار و تصميم گيري . روزهايي كه داره واسم مثل يك عمر ميگذره .
خيلي حرفام را هم ميخوام به خيلي دوستاي عزيزم بزنم . دوستاني كه دلم مي سوزه كه ....

ميدونين پسرا بلا استثنائ خيال پردازند ولي دو دسته هستند . يك دسته با خيالشون زندگي مي كنند ، مثل بعضي از پسرا وقتي عاشق ميشند ، با طرف توي روياش زندگي ميك نه و خيلي از چيزاي ديگه مثل موقعيت هاي كاري و ... ، ولي دسته دوم با خيال شروع مي كنند و هدفشون بدست آوردنش ولي باش زندگي نمي كنند . خيلي از اختراعات و خيلي چيز ها با يك رويا شروع شد . مثل روياي پرواز انسان ، موقعيت خيلي عالي نصيبم شده مطمئنم و ميگم كه آرزوشو داشتم ، كار فوق العاده اي ، ولي منتظرم ، گرچه روزهي آخر اين فرصت ولي ديگه مي دونم داره از دستم ميره ، موقعيت تحصيل و كار . ولي هنوز نشده !
ميگن گر خدواند ز جكمت ببندد دري ، ز رحمت گشايد در ديگري

ميگم كار خدا بي حكمت نيست ، حتما كار تموم نشده اي دارم و يا شايد اينجا ...
نمي دونم اما اميدوارم به آينده و فرصت هاي كه خواهم داشت و كارهايي كه هنوز نكردم ، اونا را تموم كنم .
بايد از فرصت ها و كارهام استفاده كنم ، سربازي تموم شد ، توي اين 3 ماهه تموم دوستام را شناختم ، يعني بيشتر شناختم و دوستان جديد هم پيدا كردم ، دوستاني كه اولش مثل دوست نبودند اما جوري شد كه مثل دوستان چندين و چند ساله ام دوستشون دارم و ... ، و دوستام را وقتي مي بينم دارند فرصت ها را از دست مي دند دلم مي سوزه ، هر كسي يك جوري دگيره و فرصتي داره يا داره از دست ميده ، مگه چند سال جونيم ، مگه تا كي مي تونيم ياد بگيريم ، مگه تا كي اين انرژي جووني را داريم ؟! تا كي پس بجنب ...
سربازي تو برو
درستو درست دنبال كن
فكرتو آزاد كن
دوست

داره ميگذره ، تا 25 سالگي بيشتر جا نداري و نداريم ، پس آخه اينا چيه ، اينكارا يعني چي ؟! تا كي ميتونيم سختي را تحمل كنم ، به قول نويد ميگه الان كلت داغه نمي فهمي ، آره الان داغم و داغين ، الان بك فلان تفريح دلت خوشه اما اين تفريح و اين برنامه ها را ميشه 4 سال ديگه هم داشت با خيال راحت تر ، اين بازي ها را 2 سال ديگه هم ميشه بازي كرد و شايد جديدترش ، پس چرا نمي جنبي .

آره دانشگاه نميرم چون نمي خوام ! اگه مي خواستم همين جوري كه خيلي چيزا را ياد گرفتم ميرفتم دانشگاه ، مگه چيكار داشت واسم ، نخواستم زندگيم واسه بازي حرام بشه ، الان دارم حسرت 3 ماه دير رفتن به سربازي را مي خورم ، اما دانشگاه 4 سال و همش بازي ، همش بازي ، دختره به پسره چي گفت ، ال شد بل شد ، دانشجو نبودم اما ديدم ، باهاشون بودم ، كنرشون بودم .

آره هنري كه تو داريو من ندارم ، اما دوست ، داره عمرت ميره و من مي سوزم به خدا حيفه استفاده كن ، به خدا ارزش نداره ارزش نداره زود باش ، بجنب .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر