برف

تا حالا توي آبان برف نديده بودم ، برفي با دونه هاي درشت اونم وسط آبان
عاشق برف و بارونم بعد دستا و پاهات كرخت شده و وايسي و بخار از دهنت بدي بيرون وبعدش بدوي بري بچسبي به بخاري !
تا گرم شدي بري يك ليوان نسكافه كه ازش بخار بلند ميشه با يك تيكه كيك خانگي توي تراس يك پتو كشيده باشي روي خودت و همين جوري كه برفا را نگاه ميكني روي صندلي قديمي توي تراس داري آهنگاي آلبوم Rain of Love از ناصر چشم آذر را گوش كني !
به نظرت خيلي كيف نمي ده ؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر