یک مرد و 6 لقب و دوست خارجی ما

داشتیم در مورد آقای فلانی مدیرعامل شرکت ایکس صحبت میکردیم , دوستی فرنگی هم کنارمون بود و یکی از دوستان زحمت ترجمه را میکشید

شروع صحبت این بود , آقای فلانی داره فلان میکنه , مهندس داره بمان میکنه , مدیر داره ال میکنه , مدیرعامل داره بل میکنه ... به همین منوال ادامه داشت تا کم کم از دست آقای فلانی عصبانی شدیم !

در همین حین هم دوستمون داشت ترجمه میکرد برای دوست خارجکی ما

شروع شد ؛ مرتیکه احمق اصلا حالیش نیست داره فلان میکنه , این گوسفند را باید جور دیگه ای باهاش برخورد کرد !

دوست خارجی ما کم کم چشماش گرد شد ؛ آخر از من پرسید ببخشید این "آقای فلانی" و "مهندس" و "مدیر" و "مدیرعامل" و "مرتیکه احمق" و "گوسفند" لقب یک نفر بود ؟

۵ نظر:

ناشناس گفت...

بیچاره با این نوع صحبت آشنا نبوده... ;))

اميدانه هاي اميد گفت...

به گودر اضافه كردمتان .

ناشناس گفت...

خوب ظاهرا حالتون بهتر شده و روحيه طنزتون برگشته! خدا رو شكر.
من پست قبلي رو كه ديدم اولش گفتم واي خداي من كي حوصله داره اينهمه رو انگليسي بخونه!
خودتون نمي دونين چي شده كه كامنت گذاشتن اينطوري شده؟

ناشناس گفت...

خوب ظاهرا حالتون بهتر شده و روحيه طنزتون برگشته! خدا رو شكر.
من پست قبلي رو كه ديدم اولش گفتم واي خداي من كي حوصله داره اينهمه رو انگليسي بخونه!
خودتون نمي دونين چي شده كه كامنت گذاشتن اينطوري شده؟

هما گفت...

سلام
یه مدت نمی تونستم بیام تو بلاگتون و کامنت بذارم
یهو خطا می داد و بسته می شد
الان هم با google Chrome اومدم
در این آشفته بازار غمگین خوب دلم رو شاد کردین
همچین خندیدم روحم شاد شد خدای ایول
=))
بنده خدا !!!
همیشه شاد باشین

ارسال یک نظر