فوتبال در خانه: جام جهانی کوچک من و شهراد

وقتی من و شهراد خیلی کوچیک بودیم تا مامان میرفت بیرون زود میز ناهار خوری را میزاشتیم کنار و فوتبال بازی میکردیم , اون اوایل همش توپ جورابی داشتیم , جورابها را توی همدیگه میکردیم و به بازی کردن , بعدش شوهر خالم واسمون توپ ابری و توپ فوتبال سایز 2 آورد !

من و شهراد تا مامان و بابا از خونه میرفتن بیرون دو تا صندلی ها را میزاشتیم دو طرف پذیرایی و به فوتبال بازی کردن , توی خونه ی خیابون هفت دست که بودیم سالهای سال حامد که الان دکتری شده واسه خودش تو رشته ی الکترونیک همبازی ما بود , حامد نوه ی طبقه ی پائینی ها بود , اونم میومد خونه ی ما فوتبال , یادش بخیر بابا بزرگ حامد تا ما بازی میکردیم برق را قطع میکرد و ما با سنجاق سر میرفتیم در را باز میکردیم و برق را وصل میکردیم بعضی موقعا هم بدون برق می نشستیم تا مامان بیاد و برق را وصل کنند !

اما بعد ها با شهراد جام جهانی راه انداختیم , 24 تا تیم انتخاب میکردیم و قرعه کشی میکردیم مثل جام جهانی بازی میکردیم , آقای گل داشتیم و غیره , خیلی حال میداد , البته معمولا آلمان و آرژانتین پای ثابت فینال های من و شهراد بودن و بازی فینال فوف العاده هیجانی میشد

یادش بخیر دلم واسه ی همه ی اون روزها تنگ شده


پی نوشت : الان ( 18 بهمن 1388 ) مامانم خبر داد بابابزرگ حامد ( بابا حسین ) فوت کرده :(( باورم نمیشه ؛ روحش شاد . امیدوارم ما را بابت شیطونی هامون حلال کرده باشه ، خدا رحمتش کنه ، روحش شاد ، مرد بزرگی بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر