ما و خنده ي خدا

ديروز رفتم اداره كل براي انجام كاري
آخه توي اداره ما اداره كل به ساختمان جديد منتقل شده ولي ما هنوز توي ساختمان دا حال تخريب قديمي هستيم و بلاتكليف كه كجا بريم و اصلا تكليف بچه ها و اينا چي ميشه .

اي تي كارا شايد مركز آي تي اصفهان را حتما شنيدند ، وب سايتهاي فعال آي تي خبر ، استاد آن لاين ، فارسي لينك ، و وب سايتهاي ديگه ، كه مي تونم به جرات بگم هيچ كدوم از مراكز و حتي ادارات كل به قدرت ما كار نكردن ، چه در زمينه آموزش و چه وب و تحقيق و ساير مسائل مرتبط . حتي سازمان كل كشور با وب سايت نا منظم و غير اصوليش .

اما اين اوضاع 3 سالي بيشتر دوام نياورد و با عوض شدن حاج آقا احسان كه مي تونم بگم توي مديريت و ساير مسائل واقعا ايشون را قبول دارم و فكر نمي كنم هيچ كسي تا حالا به اندازه ايشون موفق عمل كرده باشه ، مقام هاي مختلف كشوري در المپياد ملي مهارت و چه كسب عنوان شايسته در كل كشور ، مدير نمونه و هزاران عنواني كه ايشون كسب كردند نشانه موفقيت بي چون و چراي ايشون و مجموعه تيمي بود كه با قدرت تمام تر تشكيل داده بودند و كار مي كرد .


ميگن خدا دو زمان مي خنده ، زماني كه بنده را بخوان ار عرش بكشن پائين و زماني كه بنده اي حقش نباشه و خلق بخوان اون را به عرش ببرند ، خدا شايد به بنده ها نگاه كنه اما آخر دست اون اتفاقي كه بايد بيافته را عملي مي كنه


به هر حال ديروز وقتي رفتيم اون طرف و يكي ، يكي به بچه ها سر زديم ، گفتيم خوش اون روزا كه همه يه جا بوديم ، اونقدر آي تي شلوغ مي شد كه نگو ، 5-6 تا كلاس ، پذيرش ، رباتيك ، واحد تحقيق ، خدمات ماشيني ، سخت افزار ، وب ، توسعه ، سايت مركزي ، وووو اونقدر بوديم كه حميد رحمانيان خان و آقايون را جدا مي كرد و خلاصه هياهو و اون دل و دماغ كار كردن توي اون محيط جون و شاداب و بازدهي بسيار بالايي كه داشتيم .

گذشت و با عوض شدن مديران و ساير اتفاقات ما هم ديگه مثل سابق نبوديم ، اموزش به جاي ديگه منتقل شد و بچه ها هم يكي يكي به جاهاي مختلف منتقل شدند , ما مونديم و هيچي

آما هنوز هم چشم به فردايي روشن دارم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر