7 برگ از دفتر خاطرات یک رئیس فدراسیون فوتبال ؛ کفاشیان

شنبه:
امروز روز سختی داریم , توی آزادی با عربستانی ها بازی داریم , خیلی این فدراسیون فوتبال کارش زیاده , توی فدراسیون ها قبلی که بودم سالی یکبار میرفتم اما الان باید زرت و پرت هر هفته برم ! کلا زور داره !
توی راه ورزشگاه آزادی هستم با میتی ( مهدی تاج ) اینم هی حرف میزنه از فوتبال , بابا من توی عمرم 10 تا فوتبال ندیدم , همش میدویدم ! حالا چی میگی تو هی واسه من ؟
این بابا ورزش ( علی آبادی ) هم کچلمون کرد از بس که میس کال انداخت که کجایی بیا توی جایگاه حوصله ام سر رفت .
بازی تموم شد و متاسفانه گند زدیم , یعنی یک جورایی گندش در اومد باید بریم صاف و صوف کنیم , علی جون کار یک هفته امون را ساخت توی عیدی !
امشب اصلا گشنه ام نیست چون توی ورزشگاه به اندازه کافی فحش خوردم ! خانمم فکر کرده دوباره بیرون شام خوردم ! عجبا

یکشنبه:
امروز صبحونه نخورده اومدم بیرون , علی دیشب ریختمون به هم , بریم فدراسیون ببینیم چیکار کنیم با این علی دایی , یک فکرایی توی کله ام هست , بریم خرد جمعی کنیم ببینیم ته اش چی می مونه , پسره زانتیا را میخواد امروز باید منو برسونه تا دم نیایش که بقیه اش را با تاکسی برم !
اومدم فدراسیون اوه چه خر تو خری شده اینجا , دلم میخواد دایی یک بلایی سرش بیارم !
اعضای هیئت رئیس رئیسه دارن مثل لشکر شکست خورده یکی یکی میان !

قرار شد ناهار که خوردیم که تونستیم یک کمی فکر کنیم بشینیم ببینیم تیم ملی باید چیکار کرد که دوباره به نکبت نریم جام جهانی !
ناهار 7 دست کوبیده مخصوص زدیم , یک چرت بزنیم تا بریم واسه جلسه هیئت رئیسه !

جلسه هیئت رئیسه شروع شده و من توی دلم هی خودم را نفرین میکردم که اینجا کجاست اومدم من , اینا ( هیئت رئیسه ) میگن دایی عوض کنیم , میتی تاج میگه سرمربی عوض کنیم که اینا بهشون شوک وارد بشه , بقیه هم که چیزی نمیگن , خانم شجاعی هم که حالا داره حرص تیم بانوان میزنه !
شاید دایی را برکنار کنیم , همه میگم بذاریمش کنار بر و بچ سرمربی و اینا همه جوره دارن توی دست و بالشون , باید اول مناره به بدزدیم ( ببینیم مربی کی را داریم ) بعدش چاه را بکنیم و دایی را برکنار کنیم مثلا !

برم تا شب خونه فکرامو بکنم , امشب هم فکرم مشغوله بازم شام نخوردم و حاج خانوم گیر دادن !

دوشنبه:
خدا بگم علی دایی چیکار نکنه اگر به حرف من گوش میکردی حالا من نباید صبح کله سحرم برم دم میدون آزادی دنبال مربی بگردم و خودم هم مثل دربان ها برم در فدراسیون باز کنم و بشینم فیفا بازی کنم که مثلا بگم دنبال مربی هستم !
رسیدم فدراسیون هیچ کسی نیومده , امروز زانتیا را هم برداشتم و جای پارک گیرم اومد چون هنوز هیچ کسی نیومده !
نشستم اینجا تا میتی ( مهدی تاج ) پرواز بشینه , دیشب رفته اصفهان و بیاد و بیاد بشینیم ببینیم چیکار کنیم !
مهدی رسید لنگ ظهر شده , بریم دیزی را بزنیم تا مخمون کار کنه ببینیم چیکار کنیم واسه تیم ملی !

خب شاید یکی از بین قطبی و قلعه نویی و یا مایلی کهن انتخاب کنیم واسه تیم ملی !
باید یکی یکی بهشون زنگ بزنم ببینم کدومشون جواب میدن تا بگم بر و بچ خبرنگار شلوغش کنن !

عصری مصاحبه مطبوعاتی داره ؛ قرار شد اول شایعه کنند برکناری دایی را بعدش من تائید کنم که برکنارش بازی کردن , خدا وکیلی خوب کارگردانی هستم ها 70 میلیون نفر را راحت بازی میدم , دهنمکی باید بیاد پیش من لنگ بندازه و شاگردی کنه !

یک کمی رفتم داد کشیدم که صدام بگیره که خبر برکناری دایی را با ناراحتی بگم , دارم میرم خونه !
امشب هم شام نخوردم , چون واسه دایی ناراحت بودم و باز حاج خانوم شک کرد بهمون !

خدا را شکر که فردوسی پور امشب نود نداره !



سه شنبه :
صبح کله سحر پاشدم برم فدراسیون فوتبال , امروز خیلی کار داریم , برم از فدراسیون زنگ بزنم به قلعه نویی و قطبی و اینا ببینیم باید چیکار کنم , 1-2 تا مصاحبه الکی هم گفتم ترتیب بدم , میتی ( مهدی تاج ) گفته غمیت نباشه مربی را جور میکنم !
رفتم خودم هم مثلا یک زنگ بزنم به اینا که فردا تا کلاهمون رفت توی هم نگن بهمون زنگ نزد !

یک لیوان چایی ریختم به امیر قلعه نویی زنگ بزنم , جواب نداد قلعه نویی ببینم چیکاره است ! خودم چشمم آب نمیخوره اون بلایی که سرش آوردیم دیگه بیاد طرف تیم ملی ! باید واسش یک چیزی دربیارم که مثلا داریم باهاش حرف میزنیم , یک زنگ بزنم به افشین قطبی , داره زنگ میخوره , برداشت , یوروم گوشی برداشت یک کمی الو الو کرد , افشینم کنار بود فکر کرد نمی فهمم , یک کمی الو الو الکی کرد و قطع کرد , بابا کلی جون کندم تا زنگ زدم , دوباره میگیرم , این دفعه خود افشین گوشی برداشت یک کمی شاخ توی جیبش گذاشتم , قرار شد تا شب بهم خبر بده , بنده خدا تیم هم بهش ندادن گفتم یک کاری واسش بکنیم ! به مهدی حاج باقر هم گفتم امونش نده هر یک ساعت یکبار بهش زنگ بزنه و مخش را بزنه !
یک میس کال هم اجالتا به مایلی کهن زدم , الانم هی داره زنگ میزنه منم رد تماس میکنی !
از یک شماره نا شناس هم حاجی مایلی زنگ زد ولی فکر کرده من جواب میدم !

مصاحبه مطبوعاتی هم ترتیب دادم و الکی گفتم که به اینا گفتیم برنامه بدن , حالا اصلا هیچ کدوم جواب ندادن !

بریم کم کم خونه , فقط خودم موندم توی فدراسیون , دیگه توی عیدی خودم همه کاره شدم از دربون و منشی و دربازکن و اینا بقیه هم هر دفعه میان یک سر میزنن اینجا ! علی ( فتح الله زاده ) هم یک زنگ هم نمیزنه !

برم خونه امشب یک چیزی بخورم , یهو شک حاج خانوم به یقین تبدیل میشه , میخواهیم فردا صبح بریم کیش نزنه خرابش کنه سفر را !

چهارشنبه:
ای لعنت به هر چی مردم آزاره , ساعت 2 نصف شبه یکی داره زنگ میزنه , افشین جونه , واااااای قبول کرده , فقط میگه اگر دوباره سرکاری بود و اینا کلامون میره تو هم , هنوز نیومده داره خط و نشون میکشه !
یک زنگ به مهدی تاج بزنم دنبال کارای بلیط و ایناش باشه ! یک کمی دری وری بهمون گفت ولی خوشش شد , مرد حسابی هیچ کاری نکرد !

یک کمی بخوابم
بزن بریم کیش حال کنیم ! یک خبرنگار سمج زنگ زد گفت مایلی خداحافظی کرده از سایپا ! موندم دوباره این چه کاری بود این کرد , یک میس کال زدم چقدر خوشش شده !
الکی هم بهش گفتم تروسیه و اینا هم هستند , حالا باید بگم مهدی ( حاج باقر ) جمع و جورش کنه , ما که رفتیم بریم کیش صفا سیتی , تیم ملی کیلویی چنده !

رسیدیم کیش و یواشکی رفتیم هتل , این کمیته تیم های ملی و هیئت رئیسه را هم یک کمی فحش نثارشون کردیم , تقصیر خودمه , تا من باشم دیگه الکی اینا را دور خودم جمع نکنم !

داریم صفا میکنیم , زیر شلواری ام راه راه ام خشدکش پاره شده , دادم حاج خانوم بدوزه که عصری میخوام بشینم پای فوتبال راحت باشم , از فوتبال خوشم نمیاد ولی فردا اگه توی 90 این عادل ازم سوتی گرفت خیلی ضایع میشم !

یعنی این علی دایی هم خودش گند زد و هم این روته مولر , نمیدونم این دیگه از توی قوطی در آورد واسه تیم ملی , بازی با سنگال را هم گند زدن !
امشب را بریم شاندیز صفدری یک کمی حال کنیم و یک شیشلیک بزنیم عیدی را تا فردا و اینا خدا بزرگه !

پنج شنبه:
به به چه روز عالی داریم !
هنوز از خواب پا نشده خط ایرانسلم که از موبایلی سر کوچه , باجناقم واسم خریده بود زنگ خورد ! یعنی کی می تونه باشه من که همه را پیچونده بودم ! شاید اشتباه گرفته بذار جواب بدم حاج خانوم میگه کی بود که جواب ندادی , اوووووه عادل فردوسی پور بود این یکی دیگه منو چجوری گیر آورد !

خب کار امشبمون ساخته است و نود برنامه داره , باید تا شب فکر کنم و تموم مصاحبه های قبلی ام را بخونم که یک دفعه سوتی ندم , گرچه عادل را دیگه نمیشه پیچوند !

همین اول برنامه نود عادل ضایع امون کرد , گفت کیش خوش میگذره ؟ انگار من اومدم واسه گردش و تفریح ! بابا من اومدم دنبال مربی واسه تیم ملی بگردم !
خلاصه که امشب عادل حسابی زد تو برجکمون , نمیشه هم باهاش در افتاد که !

جمعه:
امروز از حال گیری دیشب عادل توی نود هنوز یک کمی دمغ هستم , خوبه دیشب باهاش طی کرده بودم که حالمو نگیره , امروز باید زنگ بزنم به این دو تا مهدی ها که کارو دیگه جمع و جور کنند که برگشتم از کیش دیگه یکی را سرمربی تیم کنم , خودم دوست دارم افشین قطبی بشه ولی خوب بابامون ( پدر ورزش ایران ) گفته که حاجی مایلی را از توی قوطی دربیارین , امروز بریم یک کمی دریا و اینا , چیزی که هست سرمربی بیکار که تیم ملی را بگیره دستش , اما بار آخرم بود که فدراسیون فوتبال را زوری قبول کردم , بابا ما را چه به فوتبال بریم سر همون دو میدانی خودمون , سال به دوازده ماه کسی هم سراغش را نمی گرفت , حالا این فوتبال شده بلای جون ما !

امروز بازی های لیگ برتر هم هست , یک کمی مردم سرگرم میکنیم که پاشونو از توی کفش ما دربیارن , یک کمی سر مردم با استقلال و پرسپولیس گول مالی کنیم شاید ساکت بشن !

ولی خیلی هفته ی ضایعی بود !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر