از تجریش تا میدان ولیعصر ؛ پیاده روی نیمه کاره

یکی از کارهای مورد علاقه ام پیاده روی از میدون تجریش تا میدون ولیعصر و توی راه با دوستم راه بریم و خاطرات را مرور کنیم ...

چند وقت پیش از تجریش راه افتادیم
هنوز راه نیافتاده یک جوون اومده جلو که از شهرستانم و پول ندارم

یکی کمی اومدیم جلوتر نرسیده به باغ فردوس پسرک که الان باید پشت میز مدرسه باشه داره واکس میزنه , پسرکی که الان باید حق تحصیل رایگان داشته باشه حداقل تا پایان دبستان

پارک وی یک مردی روزنامه دستش و روزنامه میفروشه پشت چراغ قرمز

پسرک دعا فروش دم پارک ملت که زوری یک قرآن کوچیک می انداخت توی جیب مردم بعد میگفت دعا را که پس نمیدن

گل فروش پشت چراغ قرمز یک دسته گل رز گرفته دستش آقا تو رو خدا یک شاخه گل بخر

کنارش یک دخترک داره تند تند اسپند آتیش میکنه و دود میکنه شاید یکی کسی یک پولی بهش بده

پائین تر از نیایش یک پیرمرد یک دست کت و شلوارش را دستش گرفته تا بفروشه و یک پولی بدست بیاره

نرسیده به میرداماد یک پسر شیشه پاک کن گرفته دستش و شیشه ها را تمیز میکنه مثلا که یک پولی گیرش بیاد

دم میرداماد روبروی مجتمع پایتخت پیرمردی با نوه اش بود , ندیدم چی نوشته بود فقط فهمیدم درخواست کمک بود , پیرمردی که الان زمان استراحتش هست و باید از مزایای شهروندی اش استفاده کنه

جلوتر دم بانک سامان , یک زن با بچه اش دارند جوراب میفروشند

رسیدیم به میدان ونک به دوستم گفتم من دیگه طاقت ندارم بهتره با تاکسی برگردیم خونه !
پیاده روی ما نیمه کاره موند چون نتونستیم درد مردم کشورم را ببینم , نمی تونم باور کنم این ایران منه ...

راستی جای این جوون ها و این پیرمردها و این زنان و مردان و کودکان گوشه ی خیابان های شهر هست ؟ کار عیب و عار نیست ولی این کارها و این کارها برای این افراد نه !

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است

۲ نظر:

میم/ عسل گفت...

وای پرهام. نگو خیلی بده. منم هر سری میرفتم تجریش با روحیه داغون برمیگشتم خونه. اینم نوشتم یک پست هم با عنوان "یک روز در خیابان های پایتخت " نوشتم.
بدیش اینه که این جور افراد چون از شمال شهری ا بیشتر انتظار دارن بیشتر هم میان بالا. وقتی بری پایین تر به نسبت کمتر میبینی

ناشناس گفت...

تو همه خيابوناي تهران اوضاع همينه بعد پياده روي افسردگي مي گيري. خواستيد يه افسردگي حاد بگيريد بيايد مدرسه من دانش آموزاي منو ببينيد!

ارسال یک نظر