نامه ای از یک پسر تنبل ایرانی به مارک زوکربرگ 26 ساله

اگر میخواهید جبهه بگیرید اول مطلب را بخونید اگر به دلیل غیر منطقی رسیدین بعد جبهه بگیرید
این مطلب این وبلاگ را خوندم
از مهدي، 25 ساله، مشمول سربازي به مارك عزيز، 26 ساله، موسس facebook و چهره سال تايم



به نظر من مطلب فوق العاده بی ربط و بدون پایه و اساس بود و از اونجایی که ایرانی ها مردمانی احساسی هستند تموم واکنش ها در بالاترین و فیس بوک نسبت بهش احساسی بود
در بالاترین
به نظر من تموم واکنش ها احساسی بود و هیچ دلیل منطقی پشت این واکنش ها نبود یعنی کسی حساب نکرد یک پسر ایرانی چقدر طول میکشه تا درس و سربازی اش تموم بشه و کاری انجام بده و خیلی جوانب را بررسی نکرد

اول ببینیم یک جوان ایرانی چه پروسه ای را در زندگی اش داره ، 18 سالگی برای دختر و پسر پایان دوره تحصیلات 12 ساله است و این در تمامی کشورهای جهان با 1-2 سال بالا و پائین در سن 18 سالگی وارد مرحله ی دومی زندگی میشن
در ایران 18 سال پایان تحصیلات 12 ساله و یا 17 سالگی در صورتی که در دوره های مهارتی مثل فنی و حرفه ای تحصیل کرده باشه ، بعد از 18 سالگی پسر ایرانی دو مسیر داره بین سربازی و دانشگاه باید یکی را انتخاب کنه
اگر سربازی را انتخاب کنه بعد از 18 تا 20 ماه خدمت و یک بازه ی زمانی 6 ماهه سن 20 سالگی را داره و وارد دانشگاه میشه ( الان که وارد شدن به دانشگاه مثل آب خوردن شده ) اگر واقعا برنامه داشته باشه و تلاش کنه و درس بخونه 24 سالگی درسش تموم میشه ؛ اگر هم که اصلا تلاش نکنه و بخواد 6 ساله لیسانس بگیره که تقصیر خودش هست ...
اگر دانشگاه را انتخاب کنه 18 سالگی وارد دانشگاه میشه و 22 سالگی تموم میشه و بعد از 22 سالگی وارد دوران خدمت میشه و 24 سالگی هم سربازی تموم میشه
این ایده آل ترین شرایط برای یک پسر ایرانی هست که برای زندگی برنامه داشته باشه و جوری پیش بره که هر چیزی را سر زمان خودش تموم کنه که این خودش به شخص هم بستگی داره

ولی برسیم که مارک زوکربرگ ؛ مارک زوکربرگ یکی از معدود جوانانی بود که در در دهه ی 20 سالگی به جایی رسید و بقیه از موسسین گوگل تا ماکروسافت و غیره توی سنین بالاتر به جایی رسیدن و موفقیتی کسب کردن پس نمیشه آدم خودش را با موارد موردی مقایسه کرد
ولی اگر کسی هم خودش را با چنین افرادی مقایسه میکنه باید ببینه آیا مثل اون رفتار حرفه ای داره و آیا مثل اون افراد برای زندگی اش برنامه داره ؟
مارک زوکربرگ یک جوان موفقی بود که از دوران دانشگاهی خودش کار روی پروژه ی فیس بوک را آغاز کرد ولی آیا جوان ایرانی که خودش را با مارک زوکربرگ مقایسه میکنه در دوران دانشگاهی اش چه کاری انجام داده ؟ آیا به طور مثال در دوران دانشجویی خودش یک زبان برنامه نویسی یاد گرفته ؟ آیا روی ایده اش کار کرده ؟

و آیا هر کسی میره آمریکا و یا در آمریکا و اروپا بدنیا اومده و رشد کرده وارد شرکت فیس بوک شده و یا سایتی مثل گوگل و یوتیوب راه انداخته ؟
تمام اینها بستگی به فرد داره که اینکه با چه تفکری رشد پیدا کرده ، کسی که دنبال راه برای رفتن یا انجام کاری باشه به هر صورتی باشه انجامش میده ، اگر کسی به فکر رفتن باشه و یا اینکه کاری انجام بده دوران تحصیل و سربازی بهترین دوران برای شروع کاری و یا تصمیم گیری هست

اینو قبول دارم توی ایران مشکلات خیلی زیاد هست ولی اروپا و آمریکا هم مشکلات کم نیست ! بازار رقابتی اروپا و آمریکا اصلا قابل مقایسه با ایران نیست ، یعنی بری آمریکا و بخوای رقابت کنی و راهش را بلد نباشی و استراتژی نداشته باشی سریع زمین میخوری ! این نیست که هر کسی رفت آمریکا میلیاردر بشه و مشهور بشه

کسی که توی وبلاگش مینویسه اگر مارک زورکربرگ اینجا بود با هم میرفتیم فوتبال میزدیم و خیابان میگشتیم و شبها بیداری بودیم نمیتونه خودش ر بزاره کنار مارک زوکربرگ که از خوابش زد تا روی پروژه اش کار کنه ، از تفریحش زد تا پروژه اش رشد کنه ، از خیلی از آرزوهاش گذشت تا دنبال حامی باشه و بتونه طرحش را توجیح کنه ، نه دوست عزیز مارک زوکربرگ هم میتونست مثل هزاران جوان آمریکایی دیگه بره دنبال تفریحش و به اینجا نرسه ولی برای زندگی اش برنامه ریزی کرد و از دانشگاه فیس بوک را آغاز کرد ، دیگه اینها به جامعه بستگی نداره به خود فرد و تفکرش بستگی داره

بعضی ها عادت میکنند فقط زانوی غم بغل بگیرن و هیچ وقت بیدار نمیشن تا راهشون را آغاز کنند ، خود من سربازی ام را هم رفتم ولی زود انجامش دادم تا بتونم با فکر آزاد تری برای آینده ام تصمیم بگیرم وگرنه هنوز خودم را اسیر سربازی کرده بودم که اگر برم فلان میشه و بمان میشه مثل خیلی های دیگه سالها منتظر بمونم که 20 ماه از عمرم تلف نشه ! من هنوز حسرت یک سالی را میخورم که دیر رفتم سربازی و چرا زودتر نرفتم

تموم اینها بستگی به خود فرد داره و اینکه برای آینده اش برنامه داشته باشه یا نه ، ایران درست اوضاعش جالب نباشه ولی بد هم نیست که نشه توش پیشرفت کرد و کاری انجام داد و یا حقوق بالا گرفت یا پروژه ای را استارت زد ، میشه خوب هم میشه ولی با روش های خاص و ویژه !

فکر میکنم با پیشرفت اینترنت و تکنولوژی این مرزها هم وجود نداشته باشه و خیلی کارها میشه انجام داد ، دلیل ها و بهونه ها قبول نیست ، یک دوستی دارم توی ایتالیا که داره با یک اینترنت مثل اینترنت که توی ایران هست کار میکنه و ماهانه چندین هزار یورو درآمد داره ، اگر اروپا و آمریکایی ها پیشرفت کردن دلیلش اینه که مثل ما ننه من غریبم بازی درنمیارند و عمل میکنند

من هم اگر 18 سالگی که از دبیرستان اخراج شدم و شبانه هم نتونستم تحصیل کنم و به زور وارد دانشگاه شدم میخواستم زندگی ام را ببازم و کاری نکنم الان هیچ کدوم از موقعیت های فعلی ام را نداشتم و مثل خیلی ها بودم ، حالا قرار نیست منم مارک زوکربرگ بشم از هر 1 میلیارد نفر یکی مثل اون میشه قرار نیست که خودمون را با هر کسی مقایسه کنیم ولی من به شخصه به جاهای خوبی رسیدم

مارک زوکربرگ 25 ساله هم اگر 25000 سال هم می نشست و فقط حرف میزد و عمل نمیکرد به هیچ جا نمیرسید

بحث خیلی گسترده تر از این حرفاست و اگر کسی بخواد از هر جایی بره و به جایی برسه راه هست ، سربازی و اینترنت کند و غیره بهونه های بیش نیست
به قول رضا مارمولک راه برای رسیدن به خدا به تعداد آدم ها موجود هست و همین طور میگه بنده ی خدا خریت خود را گردن کسی ننداز

۶ نظر:

محمد شریفی گفت...

در فیلمی که از زندگی مارک ساختن هم این مساله کاملا مشخص هستش که وقتی که هم دانشگاهی های اون جشن گرفتن اون داره روی فیس مش کار میکنه و بعد از اون هم فیسبوک.

شکلات تلخ گفت...

ممنون برای مطلبی که نوشتی.متاسفانه ما عادت کردیم اشتباهات و کم کاری های خودمون رو تقصیر جامعه بندازیم

ناشناس گفت...

لطفا یه کم واقع بین،یه کم منصف باشین. همین. خیلی چیزا تو زندگی من ،تو واون دوستی که این مطلب رو نوشت هست که خودمون توی تغیردادن وندادنش مقصریم،اما امان از اون مسایلی که ما توش بی تقصیریم...
خوبه یاد بگیریم بی جهت کسی رو قضاوت نکنیم

حسن.م.استیو گفت...

من از به قول خودم فاز مثبت خوشم میاد . چرا همیشه از نیمه خالی لیوان نگاه کنیم ! خوب یه بار طرف پر ببینیم .

ناشناس گفت...

البته درست نگاه کنیم فکر میکنم مطلب اون بنده خدا جنبه فردگرایی نداشت و خودش هم اشاره کرده بود که "من عام" رو داره بکار میبره... ولی خب خالی از اشکال هم نبود... از طرف دیگه شما هم باید به یه سری نکات توجه کنید:

1- شما خودتون میگید که هرکی تلاش کنه برنده است... ولی یا خیلی داره بهتون خوش میگذره یا چشماتون رو بستید... بنظر شما خانم انوشه انصاری اگه تو ایران بود چی میشد؟ یا همون پیر امیدیار و حتی دکتر نادری بزرگ (ناسا)؟ ببینید شما پارامتر محیطی رو دارید نادیده میگیرد... زندگی تو کشوری که به همه فرصت های برابر میده خیلی جای پیشرفت رو باز میکنه خیلی فرق میکنه با کشوری که گزینه هایت همیشه محدود است...
2- دوست من ببخشید ولی اون دوستتون که تو ایتالیا هست آیا مجبوره هزینه های اجتماعی زیادی رو که ما تو ایران میدیم پرداخت کنه؟
3- این حرف شما مبنی بر برنامه داشتن خیلی درسته و شکی توش نیست... ولی من وقتی میتونم برنامه ریزی کنم که چشم انداز رو بتونم ترسیم کنم (که تو ایران عدم قطعیت بزرگترین فاکتور زندگی ات هست... مردی فردا رو پیش بینی کن)... من وقتی میتونم برنامه ریزی کنم که پارامترهای زیادی تحت کنترل خودم باشه... من وقتی میتونم برنامه ریزی کنم که... بماند

4- در ضمن با اون بخشی که نوشتید هرکی مسئول سرنوشت خودش هم هست موافقم... ولی اخوی، وقتی شرایط فراهمه یکی 26 سالگی موفق میشه یکی 50 سالگی... این 24 سال اختلاف ناچیز هم چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد بخاطر اینه که اون روش های ویژه ای!! که بهش اشاره کردی اکثرا چیزهای مشمئز کننده ای هستند... و خیلی ها به قواعد هر بازی تن در نمیدند

5- مقایسه فرد به فرد هم البته کار غلطی هست که نویسنده متن اصل انجام داده... و اشاره شما به این نکته هم بسیار به جا و خوب بود

پینوشت: ضمناً هیچکس تو سر زوکربرگ نزد بگه یهویی در اون مثلاً ایده پردازیهایت برای "فیس مش" پاشو برو بالای برجک پست بده...

ناشناس گفت...

بیشتر حرفاتو فبول ندارم.من آدم های مثل شما رو می شناسم هر دلیلی حتی از نوع منطقیش براش بهونه حساب میشه! ببین من خودم رو یه آدم معمولی با هوش متوسط میدونم و آقای زوکربرگ رو یه نابفه ولی نکته اساسی اینه که شما واقعیت 1 قرن گذشته ایران رو نادیده گرفتی .اول از همه به این سوال جواب بده که کشورهای غربی چند ساله که جوونایی مثل بیل گیتس استیو جابز مارک زوکربرگ و ان تای دیگه رو به جهان توی همچین سن و سالی معرفی می کنه اما تو ایران جوانای تو این رده احتمالا سرشون به درس دانشگاهی گرمه؟ یه نکته جالب دیگه شما نوشتی جوون 18 ساله تو ایران 2 انتخاب داره اما پرسیدی تو آمریکا جوون 18 ساله چند تا انتخاب داره احتمالا حداقل 3 تا.یعنی میتونه برای خودش به شغل جور کنه.حتما این هم قبول نداری که همه ما تو بستر جامعه ای رشد کردیم که استعدادش اکثرا نابود میشه و غرب جایی که استعدادها شناخته میشه وگرنه چرا اکثر جوون های ایرانی تحصیلات دانشگاهی رو راهی برای فرار از کشور می دونن و چرا اکثر دانشجوهای دانشگاه شریف سر از آمریکا و انگلیس و کانادا و سوییس و ال ما شاا.. کشور دیگه در می یارن؟ و حرف آخر اینجا جایی است که تلاشگران به اهدافشان نمی رسند اما آنانی که خوابند به همه جا می رستد

ارسال یک نظر