گاهی اتوبان زندگی دوربرگردان ندارد!

با ماشین داشتم از تهران به اصفهان سفر میکردم، وارد اتوبان شدم و به سمت اصفهان راه افتادم، وارد اتوبان قم - کاشان شدم، نرسیده به کاشان بود یادم افتاد کاشان باقلواهای خوشمزه ای داره، گفتم به خروجی کاشان که رسیدم برم توی شهر و باقلوا بخرم و برگردم به مسیرم ادامه بدم، توی راه نرسیده به کاشان تصادفی رخ داده بود، حواسم به تصادف بود و داشتم میگفتم چرا مردم احتیاط نمیکنند و با سرعت میرن که چنین تصادفات رخ بده که خروجی اتوبان به سمت کاشان را رد کردم!
ای بابا از چند صد کیلومتر قبل تر گفتم برم سمت کاشان و باقلوا بخرم، دیگه خروجی را رد کرده بودم و توی اتوبان پر از ماشین و اصلا جایی نبود که بخوام دنده عقب بگیرم، دوربرگردانی هم نبود که به سمت کاشان برگردم، دیدم باید چند صد کیلومتر برم جلو تر و برگردم سمت کاشان، اصلا امکانش نبود دیگه برگردم، دیگه با خودم کنار اومدم که از خیر باقلوای کاشان بگذرم.


من از خیر باقلوای کاشان گذشتم، به نظر من یکی از لذیذترین شیرینی هایی که در تمام عمرم خوردم، ولی شما از این باقلوا نگذرید!

بله اینها را گفتم که بگم زندگی نیز گاهی دوربرگردانی نداره و اگر از خروجی یا دوربرگردانی رد شدی دیگه رد شدی و اونقدر آدم پشت سرت اومده و شاید وارد اون خروجی شده که دیگه فرصتی نه برای بازگشت هست، شاید همیشه یک شانس هایی باشه ولی خیلی خیلی کم هستن چون معمولا در اتوبان ها و مسیرهایی که آدم ها به سرعت در حال عبور هستن برای جلوگیری از حادثه دوربرگردان های کمی تعبیه میکنند، اینکه دوربرگردانی بعدی باشه یا نباشه بستگی به شانس شما داره.

ولی گاهی نیز باید با مسیر زندگی کنار بیای و سعی کنی از ادامه مسیر زندگی لذت ببری و به راهت ادامه بدی، فکر کردن به گذشته ها و توجه بیش از حد به دوربرگردان ها ممکن منجر به تصادف بشه و یا ادامه مسیرت بسیار طولانی بشه.
پس یادتون باشه گاهی مسیر زندگی دوربرگردانی برای بازگشت ندارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر