تب تلخ

حس میکنم همه چیز تموم شده ، دعاها اثر نداشت ، خدا دلامون را ندید ، خداحافظی تلخی داشتیم ، فقط قرار بود همدیگه را ببینیم که بدونیم چنین کسی هم هست و میتونه باشه ولی مال هم دیگه نیستیم ، بعدش که نشد وصلش میکنیم به خوب و بد و تقدیر ، بگم نمیخوام قبول کنم خودم را داغون میکنم ، اگه بگم بهش فکر نمیکنم دروغ گفتم ولی سعی میکنم بهش فکر نکنم .

خدا ما رو برای هم نمی ‏خواست
فقط می ‏خواست هم رو فهمیده باشیم
بدونیم نیمه ی ما ، مال ما نیست
فقط خواست نیمه ‏مون رو دیده باشیم





تموم لحظه‏ های این تب تلخ
خدا از حسرت ما با خبر بود
خودش ما رو برای هم نمی ‏خواست
خودت دیدی دعامون بی ‏اثر بود



چه سخته مال هم باشیم و بی هم
می ‏بینم می ری و می ‏بینی می رم
تو وقتی هستی اما دوری از من
نه می شه زنده باشم ، نه بمیرم

نمی گم دلخور از تقدیرم اما
تو می دونی چقدر دلگیره این عشق
فقط چون دیر باید می ‏رسیدیم
داره رو دست ما می ‏میره این عشق



تب تلخ - احسان خواجه امیری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر